مشروح مذاكرات مجلس تدوین قانون اساسی:

جلسه شصت و یکم

 پانزدهم آبانماه 1358 هجري شمسي

صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران
یزدفردا :علی آبادی :جهت اطلاع رسانی به فردائیان و ثبت در تاریخ در این سلسله مطالب ، مشروح مذاکرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و تدوین قانون اساسی آورده می شود.

توجه: تمام نوشته های مندرج در این بخش، از  شورای نگهبان و کتاب
صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران  بازانتشار می شود. آوردن این جلسات در سایت یزدفردا به خاطر دسترسی مستقیم پژوهشگران و فردائیان به متن این جلسات در این سایت است.

یزدفردا
جلسه شصت و يكم

 پانزدهم آبانماه 1358 هجري شمسي



صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهائي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران جلسه ساعت پانزده و هشت دقيقه روز پانزدهم آبانماه 1358 هجري شمسي برابر با پانزدهم ذيحجه 1399 هجري قمري به رياست آقاي دكتر سيد محمد حسيني بهشتي (نايب رئيس) تشكيل شد.
فهرست مطالب
1ـ بيانات قبل از دستور آقايان بشارت، موسوي تبريزي و منتظري
2ـ طرح و تصويب اصل 50 (اصل شصت و چهارم)
3ـ طرح و تصويب اصل 150 (اصل يكصد و شصت و پنجم)
4ـ طرح و تصويب اصل 1/150 (اصل يكصد و شصت و هشتم)
5ـ طرح و تصويب اصل 160 (اصل يكصد و شصت و نهم)
6ـ طرح و تصويب اصل 161 (اصل يكصد و هفتاد و چهارم)
7ـ طرح و تصويب اصل 162 (اصل يكصد و هفتاد و پنجم)
8ـ پايان جلسه دبيرخانة مجلس بررسي نهائي قانون اساسي
[---------------------------------------------]

1ـ بيانات قبل از دستور آقايان بشارت، موسوي تبريزي و منتظري رئيس (منتظري) - آقاي بشارت بفرمائيد.
بشارت ـ
بسم اللّه الرحمن الرحيم.
اقدام انقلابي برادران و خواهران دانشجويان مسلمان پيرو خط امام و اشغال اين لانه روباهان مكار آمريكا موجب شد كه باز در سطح كشور ما موجي ايجاد شود موجي توفنده و انقلابي، اين امر چون با خواسته قاطبه ملت سازگار بود، يكباره همه قشرها و گروهها و افراد مملكت را واداشت كه مجدانه و قاطعانه حمايت خودشان را از اين عمل انقلابي اعلام كنند.
مردم عشاير كهكيلويه و بوير احمد كه افتخار نمايندگي اين مردم اصيل و شجاع و مسلمان نصيب بنده شده، ضمن تلفن ها و پيغام هائي خواستند كه در اين امر و امور انقلابي ديگر سهم مؤثري داشته باشند، در دوران نهضت و انقلاب افراد مسلح آنها خواستار اين بودند كه در پيشاپيش مبارزين به جهاد و پيكار بپردازند كه الحمدللّه بدون آن پيكار پيروزي نصيب ما شد نوشتهاي كه آنها خواستند تا من به محضر دانشجويان ابلاغ كنم چنين است: بسمه تعالي محضر برادران و خواهران دانشجوي پيرو خط امام سلام به شما كه تبلوري از خشم و نفرت ملت آگاه و مؤمن ايران نسبت به امريكاي جهانخوار و خيانت كار هستيد.
اقدام انقلابي و شجاعانه شما آنقدر با فطرت و طبيعت انقلابي ما مردم عشاير كهكيلويه و بوير احمد سازگار بود كه يك باره شور و شعف تمام وجودمان را فرا گرفت و اشك شوِ از ديدگانمان فرو باريد، بي صبرانه در انتظار شنيدن اطلاعيهها و آگاهي از اقدامات حساب شده شما هستيم و از خداوند متعال مسئلت مينمائيم كه وجودتان را از بلايا و حوادث محافظت بفرمايد و در ادامه اشغال اين لانه روباهان امپرياليسم و صهيونيسم و بازداشت عناصر پليد ضد انساني و ضد اسلامي و انجام اقدامات به جا و شايسته انقلابي تا رسيدن به نتيجه نهائي به شما بصيرت و آگاهي كامل مرحمت بفرمايد.
مردم استان كهكيلويه و بوير احمد خصوصاً قشر جوان و آگاه و به خصوص ساكنان شهرستان گچساران اين چشمه جوشان نفت كه در رژيم منفور پهلوي پايگاه نفتخواران امريكائي و مزدوران ايراني آنان و استثمار و استبداد فئودال وابسته به شاه بود بيشتر شاهد غارتگريها و خودكامگيهاي آنان بوده، از اينرو عمل انقلابي شما را براي ريشه كن كردن نفوذ امپرياليسم، صهيونيسم و كسب استقلال كامل سياسي، اقتصادي و استرداد جلاد خون آشام محمد رضا پهلوي، بهتر و بيشتر درك ميكنند.
برادران عزيز صدها هزار زن و مرد دلير و اصيل عشايري كه در پيشاپيش آنان جوانان غيور مسلح و مبارز پيرو خط حضرت امام خميني ميباشند حمايت كامل خود را از عمل بجا و شايسته شما اعلام داشته و با درخواست شما در اولين فرصت از پشت كوههاي بلند و جنگلهاي پيچيده بلوط به ياري شما خواهند شتافت و مجدانه اعلام ميدارند كه چنانچه مايل بودند به دانشگاه بازنگشته و به كارهاي مهم خود ادامه دهيد اجازه داده با نظارت و رهبري برخي از شما، جوانان مبارز ما جهت حفاظت و كنترل دقيق اين لانه جاسوسان ضد اسلام و مسلمين، به جاي شما استقرار يابند و بدانيد كه سازش و محافظه كاري محكوم است و مطمئن باشيد كه فشار مردم امريكا دولت بيدادگر آنان را وادار خواهد كرد در برابر آزادي گروگانها ولو يك سگ آمريكايي باشد شاه خائن را تحويل دهد خداوند شما را در اين جهاد بزرگ پيروز گرداند.
اين مردم در دوران شاه رنج بسيار كشيدهاند در حالتي كه در بهترين خطه اين سرزمين زندگي ميكردند، در كنار چاههاي نفت و دشتهاي حاصلخيز و جنگلهاي انبوه، فقر و بيچارگي و محروميت كاملا بر آنها حاكم است منتها چون اصيل هستند و روح ديني بر آنها حاكم است، هنوز تحت تاثير عوامل ضد انقلاب قرار نگرفتهاند و ما در آن موقع كه شكايات زيادي به دولت و به محضر امام ارسال داشته بودند به آنها قول داديم كه با تدوين قوانين مترقي اسلام آنها به همه چيز خود خواهند رسيد و آنها بحمداللّه تاكنون صبر كردهاند.
مطلبي را كه در اين فرصت كوتاه به محضر سروران عزيز عرض ميكنم اينستكه ما در طي سخنرانيهائي كه در تهران و ساير شهرستانها در اين مدت داشتيم اين مطلب و اين حقيقت به چشم ميخورد كه اين مردم لازم است كه آموزش قوانين اساسي را ببينند اين اصول مترقي را وقتي ما در پشت تريبون سخنراني برايشان باز ميكرديم همه انگشت به دهان ميشدند كه عجب اصول مترقي است خصوصاً وقتي كه مقايسه بشود با اصول قوانين اساسي ساير كشورها، ولي همينطور كه در روزنامهها ميخوانند يا از راديو ميشنوند چندان توجهي به مفاد آن نميكنند.
اينست كه بايد رياست محترم مجلس برنامهاي را ترتيب بدهند كه در راديو، تلويزيون به وسيله برادراني كه در مجلس خبرگان هستند اين برنامه آموزش را براي عموم مردم كشور عملي كنند.
در بررسي اصول حتي افرادي كه با اين مجلس ميانه خوبي هم ندارند، اصول را درست بررسي نميكنند چون هر اصلي را بررسي ميكنند اشكالي در اصل نميبينند، به قدري اين اصول چشم گير و مترقي است كه آنها ميگريزند از اينكه چند اصل را در روزنامه يا در مقالاتشان مورد بررسي قرار بدهند، تنها فرياد ميزنند كه قشر ارتجاع ميخواهد حاكم بشود يا ولايت فقيه ديكتاتوري است يا حرفهاي ديگر خيلي ناراحت كننده است كه ميگويد ولايت فقيه به خاطر آنست كه اين قشر مذهبي، اين فقها، اينها براي اينكه آزاد باشند و بتوانند بيت المال را هر طور كه خواستند خرج كنند اينقدر تلاش كردند تا ولايت فقيه را تصويب كنند و حال اينكه اينها اگر كمي درباره روحانيت مطالعهاي ميداشتند ميدانستند كه روحانيت هيچگاه از بي پولي نناليده است هميشه با خواست اللّه و كمك ملت مسلمان شريف ايران دستش پر بوده و تازه نميدانسته كه پولها را در چه مسيري خرج كند چون هر اقدام انساني و اسلامي كه ميخواست انجام بدهد رژيم سفاك پهلوي مانعش ميشد مسأله خرج كردن پول بيت المال در كار نبوده و اينها اطلاع ندارند.
يا مطالب ديگري كه واقعاً هر مسلمانيكه يك مقداري با قوانين اساسي آشنائي پيدا كند خودش ميتواند جوابگوي اين عناصر باشد.
يك خواهش هم از برادران، اساتيد و سروران عزيزم دارم و آن اينست كه برخي از اساتيد در سخنرانيهائي كه ميكنند گمان ميكنند سخنرانيشان فقط براي 200 يا 300 دانشجو يا فرد ديگري است و در جاي ديگر اين سخنراني پخش نميشود و حال اينكه ناگهان ساعت يك بعدازظهر سخنراني آقا را از راديو پخش ميكنند و وقتي انسان گوش ميدهد ميبيند خدا توفيق بدهد به آنهائيكه در كسوت روحانيت نيستند چون آنانيكه اين مسؤوليت بزرگ حمايت از روحانيت را به عهده ندارند، خيلي بهتر و شايستهتر از حريم مقدس روحاني مبارز و مترقي ايران دفاع ميكنند و آنان با اينكه نظرشان اينست كه ميخواهند بعضي اشكالات را بيان كنند البته نظرشان محترم است، اما نميدانند كه الان جوي حاكم است كه بعضيها ميخواهند نقاط منفي و مطالب منفي را بيشتر رويش مطالعه كنند، گوش ميدهند و چشم باز كردهاند تا ببينند كه يك روحاني در اين لباس در سنگري كه بايد دفاع از روحانيت بكند مطلبي بگويد كه بازيچه دست آنها بشود و آنها بلافاصله اين را به سر و كله ديگران ميكوبند و با برنامهاي كه دارند حتي اين مطلب را خدمتتان عرض كنم كه خطري است الان در بعضي از شهرها، اين تبليغات را به راه انداختهاند كه مرگ بر ارتجاع و ارتجاع را هم جدا نميكنند البته ما هم با افكار ارتجاعي مخالف هستيم.
امام ما با افكار ارتجاعي مخالف است.
اما مصداِ اين ارتجاع را همه روحانيت ميدانند و حتي به وسيله تلفن ديروز يكي از برادران مجاهد و يكي از مبارزين، يكي از روحانيون مترقي ميگفت در برنامه سخنراني كه بود بعد از اينكه دو سه نفر به اصلاح از افراد مدعي روشنفكري صحبت كردند نوبت كه به من رسيد با اينكه قبلا اعلام كرده بودند يك مرتبه مجلس را به هم زدند و بلند شدند و شعار دادند كه مرگ بر ارتجاع و مجلس را ترك كردند و آنها براي اينكه مورد هجوم ملت ايران قرار نگيرند چون ملت ايران روحانيت را در قلب خود نگاهداشته مسألهاي هم پيش نيايد، پدر پدر هم ميكنند و ميگويند خدا رحمت كند مرحوم طالقاني رضوان اللّه عليه اين مرد بزرگ را و اين را بهانه قرار ميدهند و از طرف ديگر به روحانيت اصيل و مبارز حمله ميكنند من خواهش ميكنم در سخنرانيها ولو نظر محترمي داريد، ولو بايد حرفتان را بزنيد، به گونهاي باشد كه آنها نتواند به ساير حقايق ديگر حمله كنند.
خواهش آخر من استمداد از سروران عزيز است در اين روزهاي آخر مجلس، شما كه ميتوانيد، با سخنانتان با دلائلي منطقي تان خدمت كنيد، آگاهي بدهيد، من به نوبه خودم از تمام شماها دعوت ميكنم كه به نوبت وقتي بدهيد تا در استان كهكيلويه و بوير احمد كه تشنه حقايق ديني هستند هر كدام به نوبت تشريف بياوريد آنجا و در آن اجتماع پرشور عشايري سخنان ايراد كنيد، اينرا از همه سروران عزيز خواهش ميكنم كه وقتي را تعيين كنند تا من برنامه را تنظيم كنم تا ان شاء اللّه تشريف بياورند و از نزديك با برادران عشايري خودشان آشنا بشوند و سخنراني كنند و آنها را ارشاد بفرمايند، ميبخشيد.
رئيس (منتظري) - آقاي موسوي تبريزي بفرمائيد.
موسوي تبريزي ـ
بسم اللّه الرحمن الرحيم.
من سه دقيقه از هيأت رئيسه محترم مجلس وقت خواستم تا احساسات برادران آذربايجاني و آقايان نمايندگان آذربايجاني را كه در اينجا هستند نسبت به اين عمل انقلابي و اسلامي دانشجويان برادر و خواهر در خط امام را كه تحقيقاً بايد اين اعمال اينطور باشد، از پشت اين ميكرفون به گوش برادران و خواهران در خط امام برسانم.
(منتظري ـ البته همة ايران) بلي همة ايران، به خصوص آذربايجانيهاي مبارز اينرا خواستم عرض كنم كه اسلام به معناي واقعيش همان انقلاب است و پيش رفتن پيشبرد اهداف است و دليلش همان دوران ده سال بعد از هجرت يا قبل از هجرت زندگي پيغمبر اكرم است كه حدود هشتاد و خردهاي آنرا كه من ميدانم شصت و اندي است و بعضي از رفقا گفتهاند هشتاد و اندي است كه غزوه تشكيل داده و سر تا پا زندگانيش انقلاب بوده است عليهذا اين انقلاب ما كه واقعاً شبيه انقلاب پيغمبر اكرم بود در دوران جاهليت اولي در جزيرة العرب كه انقلاب انساني و مردمي و اسلامي را ايجاد كرد و اين انقلاب ما از چند جهت شباهت به آن دارد.
بايد مثل تاريخچه زندگاني پيغمبر اكرم باشد.
لانههاي فساد، عوامل ضد انقلاب و عواملي را كه براي مسلمان مستضعف روز به روز زورگوئي كردهاند بايد يكي پس از ديگري كوبيد و از بين برد و از هيچ چيزي نبايد ترسيد.
واقعاً آفرين بر كار برادران و خواهران مسلمان در خط امام كه روح انقلاب با طبيعت انقلاب در آنها آميخته شده است و من براي آنها و تمام ملت ايران اين عمل انقلابي را تبريك عرض ميكنم والسلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته.
يزدي ـ من فكر ميكنم رابطه بين مردم ايران و نمايندگانشان در استاني و منطقهاي بيش از استان و منطقه ديگري نيست و تمام مردم ايران همانطور كه در تلويزيون هم منعكس شده است نسبت به عمل دانشجويان عزيز اظهار موافقت كردهاند همانطور كه در جلسه هم اظهار شد و همه آقايان متفقاً تأييد كردند اگر صلاح بدانيد خود جنابعالي بفرمائيد كه آنچه آقايان نسبت به دو منطقه راجع به اين موضوع عرض كردند مربوط به سراسر ايران است.
رئيس (منتظري) - اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم،
بسم اللّه الرحمن الرحيم.
ضمن تأكيد فرمايشات آقايان بشارت و موسوي و يزدي به اينكه اين عمل انقلابي كه جوانها با كمال متانت انجام دادند مورد تأييد همه ملت ايران و رهبر انقلاب و همه اقشار است همچنانكه روز اول مجلس خبرگان هم اين عمل را تأييد كرد و اميدواريم كه جوانان انقلابي ما همه برادران و خواهران اينك كه دولت آقاي مهندس بازرگان بر حسب مصلحتي كه خودشان ميدانستند استعفاء دادند و رهبر انقلاب، امام هم استعفاء را پذيرفتند و اداره كشور را به شوراي انقلاب محول كردند اين محول كردن اداره كشور موقتاً به شوراي انقلاب معنايش محول كردن به همه برادران و خواهران و ملت ايران است.
چنانچه همه توجه داريم همه اقشار ملت متفقاً با پيروي از رهبر و اينكه روي خط رهبر باشيم، اين شوراي انقلاب در حقيقت يعني انقلاب، يعني اداره كشور را امام به همه برادران و خواهران محول كردهاند كه خودتان با كمال متانت كشور را اداره كنيد تا اينكه اين مراحلي كه بايد طي بشود، رفراندوم براي مسأله قانون اساسي و بعد انتخابات مجلس و بعد انتخابات رئيس جمهوري، اينكار به دست همه ملت و برادران و خواهران انجام بگيرد چنانچه در همه پرسي راجع به جمهوري اسلامي، ما خودشان مشاهده ميكرديم كه جوانها و برادران و خواهران همه خودشان داشتند كار ميكردند بدون اينكه انتظار مزدي داشته باشند يعني در حقيقت دولت رفراندوم نكرد، ملت آن رفراندوم را انجام داد و منتظر حقوِ هم نبودند با پول خودشان ميرفتند در دهات، با ماشين خودشان و پول بنزينش را هم خودشان ميدادند و صندوِ رأي ميبردند تا افراد رأي بدهند ان شاء اللّه اميدواريم كه ملت به آن تصميم انقلابي اش و به آن روحيه انقلابي اش باقي باشد و خود ملت كشور را اداره كند.
شوراي انقلاب از ملت جدا نيست، شوراي انقلاب يعني انقلاب.
چند شب پيش ديديد كه امام فرمودند خود جوانها خود ملت بايد كشور را اداره كند، بايستي كه الان متوجه باشيم به اينكه دشمنان در كمين هستند و ميخواهند به بهانههاي مختلف دست ما را بند بكنند و اختلاف درست بكنند من از طرف آقايان نمايندگان مجلس بررسي قانون اساسي از همه برادران و خواهران در هر جاي ايران كه هستند از طبقات مختلف و از گروههاي مختلف، از عشاير، از كردستان، از بلوچستان، از تركمن صحرا، از خوزستان برادران عرب، عجم چون در اسلام عرب و عجم ندارد و در ايران هم ما اصلا اين حرفها را نداريم، از همه ميخواهيم كه كشور را مال خودشان بدانند و وظيفه انقلابي خودشان را نسبت به اين مسائلي كه در پيش است انجام بدهند تا ان شاء اللّه يك دولت مستقري كه بر طبق موازين اسلامي باشد روي كار بيايد خداوند ان شاء اللّه به همه ما توفيق بدهد تا بتوانيم به وظائفمان عمل بكنيم.
ضمناً يك توضيحي در مورد مطلبي كه آقاي بشارت فرمودند، بدهم ايشان كه گفتند روحانيت پول زياد داشتند، منظورشان اين نبود كه روحانيون سرمايه دار بودند و ميليونر بودند و نميدانستند كه پولهايشان را چطور خرج بكنند، مراد ايشان اين بود كه در آن زمان اختناِ، ملت با اينكه حاضر بودند كه پول در اختيار روحانيون بگذارند ولي آن سازمان امنيت كذائي مانع بود از عملهاي مثبت و كارهاي مثبت، در مورد خودم عرض كنم افراد زيادي بودند كه به من پيشنهاد ميكردند كه پولهائي براي تأسيس يك مؤسساتي بدهند ولي وقتي كه ميخواستيم وارد عمل بشويم سازمان امنيت مانع بود و جلوگيري ميكرد، مطلب اين نيست كه خود روحانيت پول داشتند، يعني ملت اعتماد داشتند و براي كارهاي ديني و اصلاحي حاضر بودند كه پولهايشان را در اختيار روحانيون بگذارند منتها چيزي كه هست آن تشكيلات اختناقي حكومت سابق نميگذاشت كه آقايان كاري را انجام بدهند.
بشارت ـ نظر بنده هم همين بود.
صدوقي ـ راجع به بنده هم كه ميدانيد من داشتم يك مؤسسه بزرگ عام المنفعهاي ميساختم آمدند جلويم را گرفتند و نگذاشتند.
رئيس (منتظري) - بلي مؤسسه بزرگ آقاي صدوقي را نگذاشتند بسازند اكثر آقايان بودند و جاهاي ديگري را هم سراغ دارم كه ميخواستند مؤسسات اصلاحي و ديني و اجتماعي تأسيس بكنند ولي سازمان امنيت مانع ميشد.
صدوقي ـ مردم پول در اختيار ما ميگذاشتند براي تأسيس اين مؤسسات، ليكن نميگذاشتند ما كاري انجام بدهيم.

2ـ طرح و تصويب اصل 50 (اصل شصت و چهارم) رئيس (منتظري) -
بسم اللّه الرحمن الرحيم.
وارد دستور ميشويم اصل 50 مطرح است كه قرائت ميشود.
اصل 50 ـ عدة نمايندگان مجلس شوراي ملي دويست و هفتاد نفر است و پس از هر ده سال در صورت زياد شدن جمعيت كشور در هر حوزه انتخابي به نسبت هر يكصد و پنجاه هزار نفر يك نماينده اضافه ميشود، زرتشتيان و كليميان هر كدام يك نماينده و مسيحيان آشوري و كلداني مجموعاً يك نماينده و مسيحيان ارمني جنوب و شمال دو نماينده جداگانه انتخاب ميكنند و در صورت افزايش جمعيت هر يك از اين اقليت ها به ازاي هر يكصد و پنجاه هزار نفر اضافي يك نماينده اضافي خواهند داشت.
مقررات مربوط به انتخابات را قانون معين ميكند.
رئيس (منتظري) - آقاي دكتر ضيائي شما موافقيد يا مخالف؟ (دكتر ضيائي ـ مخالفم) آقاي سبحاني بفرمائيد.
سبحاني ـ من دو سؤال دارم در بخش اول در غير اقليتها، اگر 150 هزار نفر اضافه شد يك نمايندة اضافي خواهند داشت پس از گذشت دهسال، ولي در قسمت دوم در مورد اقليتها اين قيد دهسال نيامده چطور شده كه اول مقيد به مرور دهسال هست اما در دومي مقيد به مرور دهسال نيست يعني اگر در ظرف يكسال هم اين عمل انجام شد آنها ميتوانند يك نماينده اضافي داشته باشند اين يك سوال، سؤال ديگر اينست كه آيا اين اقليتها علاوه بر اينكه نماينده خود را ميتوانند انتخاب كنند آيا در انتخاب باقي نمايندگان محلي ميتوانند شركت كنند يا نه كلمه «جداگانه» آمده است آيا معني «جداگانه» اينست كه مثلا مسيحيان جدا از كليميان و زرتشتيان اين قيد مربوط به اين است يا خير «جداگانه» قيد مربوط به همه است، كليمي غير مسيحي، مسيحي غير زرتشتي و مجموع غير اكثريت.
رئيس (منتظري) - آن اشكال اول شما مربوط به قيد «هر دهسال» ظاهراً مراد تا آخر هست.
(سبحاني ـ شما زرتشتيان را جدا ميكنيد.)
دكتر آيت ـ آقاي سبحاني صد سال هم كه بگذرد 150 هزار نفر به آنها اضافه نميشود.
دكتر روحاني ـ با توجه به اينكه رشد ساليانه جمعيت كشور ما در حدود سه درصد ميباشد لذا با توجه به فرمول دموگرافي (جمعيتشناسي) افزايش جمعيت و ميزان جمعيت ما در حدود 23 سال بعد دو برابر يعني در حدود 70 ميليون نفر خواهد بود و با در نظر گرفتن آنچه كه در اين اصل پيشنهاد شده يعني براي افزايش هر 150 هزار نفر جمعيت، يك نماينده اضافه گردد، پس از 23 سال تعداد نمايندگان بيش از 5000 نفر خواهد شد.
سؤال من اين است كه آيا منظور ذكر شده در اين اصل چنين افزايشي براي نمايندگان مجلس شوراي ملي است؟ از طرف ديگر پيشنهاد شده است در مقاطع 10 سال اين مسأله مورد بررسي قرار گيرد تا به ازاء هر 150 هزار نفر افزايش جمعيت در هر منطقه به تعداد نمايندگان آن افزوده شود، اين امر يعني افزايش جمعيت در صورتيكه واقعه غير مترقبهاي براي كاهش جمعيت پيش نيايد، علي الاصول قطعي است و با وجود برنامههاي بهداشت و تنظيم خانواده و با توجه به نهادهاي خانوادگي حاكم بر جامعه ما فرض اينكه جمعيت از سه درصد به طور عاجل كمتر گردد غير عملي است.
لذا اين اصل با توجه به به افزايش جمعيت ما در سالهاي آينده بايد مورد توجه نمايندگان محترم قرار گيرد و نظر مخالف و موافق خود را بر اين اساس بيان نمايند.
صدوقي ـ خواستم بگويم ما ديگر نميگذاريم كه ساواكيها جوانهاي ما را بكشند تا جمعيت كاهش پيدا كند جمعيت روز به روز در افزايش است و ديگر كسي كه ما را نابود كند وجود ندارد.
رئيس (منتظري) - آقاي رحماني شما موافقيد يا مخالف؟ رحماني ـ يك سؤال دارم ميخواستم بدانم اين 270 نفر چگونه به شهرستانها و استانها توزيع ميشوند چون حوزه هائي كه الان جمعيتشان به 150 هزار نفر نميرسد آنها وكيل دارند شهرهاي كوچك چه وضعي دارند؟ رئيس (منتظري) - اين مطلب صبح هم مطرح شد اين تعداد 240 نفر را روي حساب نوشتهاند منتها بعضي از شهرستانها كه تعداد جمعيتشان كمتر از 150 هزار نفر است و نماينده دارند در مجموع شامل آنها نميشود و به اين دليل 30 نفر اضافه شده است، بنابراين شهرهائي كه نماينده داشتند حالا هم دارند ولو جمعيتشان كمتر از 150 هزار نفر باشد آن 30 نفر به همين حساب اضافه شده است و هر منطقهاي كه بعد از دهسال 150 هزار نفر به جمعيتشان اضافه شده باشد يك نفر اضافه ميشود اين موضوع مربوط به اقليتها هم ميشود اگر چنانچه در اين مورد عبارت رسا نيست ميتوانيم اينجا هم در مورد اقليتها اضافه كنيم «و در صورت افزايش جمعيت پس از دهسال».
آقاي رشيديان شما موافقيد يا مخالف؟ رشيديان ـ من به چند جهت مخالف هستم.
يزدي ـ اگر قرار است باز اين بحثها مطرح بشود درست نيست.
چون يك مرتبه كه مطرح شده است.
رئيس (منتظري) - آقاي دكتر آيت مخالفيد يا موافق؟ (آيت ـ من موافقم.)
آقاي مكارم شما؟ (مكارم ـ موافقم.)
آقاي عضدي شما موافقيد يا مخالف؟ (عضدي ـ موافقم.)
آقاي خزعلي شما؟ (خزعلي ـ من مخالفم.)
آقاي دكتر شيباني شما موافقيد يا مخالف؟ دكتر شيباني ـ من تذكري ميخواستم بدهم راجع به اقليتها كه صحبت شد.
ميخواستم بگويم اگر دهسال هم بگذرد به جمعيت آنها 150 هزار نفر اضافه نميشود.
رئيس (منتظري) - نوشتنش ضرري ندارد، آقاي دكتر اوشانا شما موافقيد يا مخالف؟ دكتر بيت اوشانا ـ توضيحي داشتم ميخواستم بگويم در آن اصل 50 كه در تاريخ 4/7/1358 به جلسه علني ارائه داده شده بود براي زرتشتيان و كليميان و مسيحيان آشوري و كلداني كشور هر كدام يك نماينده برايشان منظور شده بود با توجه به اعتراضاتي كه بعضي از آشوريها كرده بودند و بيشتر درخواست اين بود كه آشوريها و كلدانيهاي كشور هر كدام به تنهائي يك نماينده داشته باشند و صحيح اين بود كه دو نماينده بشود.
رئيس (منتظري) - مگر آشوري و كلداني را، هر دو تا را در پررانتز نگذاشته است؟ دكتر بيت اوشانا ـ صحيحتر اين بود كه دو تا نماينده داشته باشند و هر يك به تنهائي قيد بشود ولي در اين متني كه امروز به جلسه ارائه شده يك كلمهاي در مجموع اضافه شده است كه در متني كه صبح تنظيم شده بود نبود يعني به اين صورت درآمده است كه به آشوريها و كلدانيها مجموعاً يك نماينده داده ميشود با توجه به اينكه همين الان تعداد اين اقليت در حدود 200 هزار نفر هست عدل اين بود كه دو تا نماينده به آنها داده بشود.
رئيس (منتظري) - جمعيت آشوريها و كلدانيها 200 هزار نفر است؟ دكتر بيت اوشانا ـ همين الان جمعيت آشوريها و كلدانيهاي ايراني 200 هزار نفر هست منتها بعضي از آنها ساكن ايران نيستند ولي تبعه ايران هستند.
رئيس (منتظري) - الان در ايران چند نفر هستند؟ دكتر بيت اوشانا ـ الان در ايران مثل برادران ارمني مان در حدود 70، 80 هزار نفر هستند و آنها دو نماينده دارند جمعيت ما در حدود 220 هزار نفر است و آنها در حدود 300 هزار نفر هستند از نظر اصول جمعيتي ارامنه ايراني 300 هزار نفر هستند.
ما در حدود 200، 220 هزار نفر هستيم البته يك عدهاي از آنها داخل ايران نيستند ولي ايراني هستند و شناسنامه ايراني دارند مثلا دهسال پيش كه كنسولگري در شيكاگو باز شد اصلا به خاطر آشوريهاي ايراني بود براي اينكه در آنجا در حدود 60 هزار نفر ايراني بود كه همه شان آشوري بودند، به خاطر حفظ منافع ايرانيهاي آشوري بود كه در آنجا دولت ايران كنسولگري باز كرد به هر حال الان در حدود 220 هزار نفر آشوري و كلداني ايراني هستند اگر ميخواهيد برابري و عدل را رعايت كنيد بنويسيد «به تنهائي هر كدام يك نماينده» يا بنويسيد «مجموعاً دو نماينده» تا هم راضي بشوند و هم رعايت عدالت شده باشد.
رئيس (منتظري) - اميدواريم الان هم راضي باشند.
يزدي ـ چون ملاك مذهب است، آن هر دو يك مذهب هستند.
ملاك اقليتهاي مذهبي است و جمعيت تنها ملاك نيست.
رئيس (منتظري) - آقاي ضيائي به عنوان مخالف تشريف بياوريد صحبت كنيد.
خزعلي ـ اگر اجازه بدهيد من يك جمله عرض كنم.
اگر بحث موافق و مخالف بخواهد مطرح شود و مدتي اينكار طول بكشد.
به شما عرض بكنم كه در مورد مخالف ميخواهند بگويند كه 50 نفر، 60 نفر يا به قول مرحوم مدرس 80 نفر، اما هيچكدام مستند علمي ندارد.
آنهم كه در قانون اساسي سابق گفتهاند 162 نفر و بعد رساندهاند به دويست نفر، آنهم باز يك حساب عادي و عرفي داشته است.
اگر عرفي است همين 150 هزار نفر خوبست و قيد كنيد اما اگر نه، از روي حسابهاي تقليل يا تكثير، بيجا خواهد بود، بايد يك حساب و نظريه علمي در كار بيايد.
رئيس (منتظري) - بسيار خوب، اجازه بدهيد آقاي ضيائي كه اول اسم نوشتهاند صحبت كنند، ببينيم نظرشان چيست.
پرورش ـ ما الان ميدانيم آقاي ضيائي چه ميخواهند بفرمايند.
رئيس (منتظري) - آقاي ضيائي بفرمائيد.
دكتر ضيائي ـ اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم.
آقايان همه ديدهاند كه من كمتر در ميان حرفها و سخنان دوستان صحبت كردهام و ادب اسلامي آقايان هم اجازه ميدهد كه من با اينكه تا به حال يكبار بيشتر پشت تريبون نيامدهام، حالا كه عرايض را خدمتتان عرض ميكنم، وسط صحبتم چيزي نفرمائيد.
«و قل الحق من ربكم فمن شاء فليومن و من شاء فليكفر و من شاء فليقبل و من شاء فليرد.
قل الحق و ان كان عليك».
موضوع تفسير عده نمايندگان، ببينيم تا چه اندازه پايه مصلحتي امت را دارد و تا چه اندازه جنبه شرعي و تا چقدر مصلحت امت در آن نهفته است.
همه ميدانيم كه موضوع پارلمان را به زور به شرع چسباندند كه در حقيقت اگر خوب بنگريم از نظر شرعي دليلي نداريم.
براي اينكه موضوع پارلمان، وضع قوانين است، وضع قوانين، در شرع به عهده كيست؟ آقاياني كه به عنوان موافق بعد از عرايضم ميآيند صحبت ميفرمايند اگر ممكن است يك دليل شرعي در اين مورد ارائه بدهند تا وجدان من راحت باشد.
دموكراسي يعني آزاديخواهي، خواستههاي ملت به منصه ظهور بيايد، تفاوتي كه با مكتب الهي دارد اين است كه مكتب دموكراسي خواستههاي مردم را قانوني ميكند اما مكتب الهي مصالح مردم را.
پاسداران مكتب دموكراسي به منزله مادري مهربان هستند اما پاسداران مكتب الهي به منزله اطباي حاذِ مهربان.
آنچه كه مصلحت مردم است، آنرا ارائه ميدهند و قانون وضع ميكنند نه آنچه را كه مردم ميخواهند.
شما به عنوان نمايندگان ملت الان ميخواهيد قوانين را وضع كنيد.
ميدانيم كه نمايندگان ملت طبق وظيفهاي كه از ناحيه مردم دارند، غاطبه مردم را بايد در نظر بگيرند والا نماينده نيستند.
حالا ببينيم غبطه مردم در چيست؟ در سيصد تا وكيل تراشيدن است؟ در پانصد تا وكيل تراشيدن است يا كمتر از آن؟ اگر مقصود تطبيق آن با قانون الهي يا قانون است پس با حداقل ممكن، منظور حاصل ميشود كه هر استاني يك نفر يا لااقل هر پانصد هزار نفري، يك نفر، به عنوان نماينده مردم انتخاب كنند، و هر چقدر تعداد آنها كمتر باشد بهترين آنها روي كار ميآيند، و آنها ميتوانند با عدد كم ولي با فهم بيشتر، بهتر تفاهم كنند و مسائل و مشكلات را حل نمايند.
شما خيال ميكنيد آيندگان از نمايندگان ملت، مثل گذشتگان نخواهند بود؟ هر كسي كه ذي نفوذتر است، هر كسي كه محبوبتر بيشتر، ولو از جهت مادي يا معنوي داشته باشد، او را وكيل ميكنند نه آن كسي كه غم مردم را بيشتر ميخورد و درايت بيشتر دارد.
در گذشته شايد اين جهت را ايجاب ميكرد كه وكلا يا صاحب نفوذاني، مثل مالكها، بچه مالكها و فئودالها را انتخاب ميكردند و آنها هم ميآمدند براي اينكه يك منصبي را اشغال كنند و بعد بتوانند جوازها بگيرند و اختلاسها و كثافت كاريها و قانون شكنيها بكنند، و بالاخره با پارتي بازي در حقيقت به نفع خودش حق موكلين و مردم مملكت خود را بقاپد.
يعني بودجه را بيشتر صرف عمران و آبادي منطقه بكند و زمينه را براي دوره بعد بسازد.
شاهد حرف من بعضي از وكلاي گذشته هستند كه اگر مردم در فقر بسر ميبرند به خصوص در گوشه و كنار مملكت و حتي در خود تهران، و احتياج مبرم به رسيدگي به وضع آنها در حال حاضر حس ميشود.
شما آقايان كه خيال ميكرديد سي و يك روز وقت شما صرف بررسي قانون اساسي ميشود، ده ميليون تومان اعتبار را قبول نكرديد و در روز اول گفتيد كه ما خرج خودمان را خودمان متحمل ميشويم، در خانههاي دوستان و رفقا اين مدت را سر ميكنيم و همينجا روي موكتها ميخوابيم اما دلمان نميخواهد بودجه اين مملكت را كه احتياج به آن دارند، صرف خودمان كنيم، اما وكلاي آينده مثل وكلاي گذشته شما هستند و اينها مخارجي خواهند داشت.
حساب كردهايم خرج مازاد از 70 نفر وكيلي كه ميتواند از نظر قانونگذاري اين مملكت را اداره كند، هر چهار سال كه يك دوره است، بيش از بيست و چهار هزار خانه پنجاه هزار توماني، چهل هزار توماني ميتوانيم براي اين مردم بسازيم، يعني اگر حساب بكنيد در عرض چهار دوره در حدود صد هزار خانه براي اين مردم ساخته خواهد شد.
علاوه از آن اگر سيصد نفر وكيل خواسته باشند به اينجا بيايند، بايد سيصد خانه عالي هم اجاره كنند و كلي مخارج هم آنها دارند.
من نميدانم شما از روي چه معيار و ميزاني ميخواهيد تعداد وكلا را اضافه كنيد؟ چرا هر پانصد هزار نفر جمعيت يك وكيل نداشته باشند؟ از مردم ميترسيد؟ مصلحت مردم در اين است كه با خرج كمتر وكلاي بهتر را انتخاب كنند.
شما اگر الان از مردم بپرسيد ميفهميد، آن كاري را كه آنها از نمايندگان انتظار دارند انجام بدهند، آن شوراهائي كه درست خواهد شد، اين كارهاي عمراني، اقتصادي بهداشتي و اجتماعي شهرها و دهات را انجام خواهند داد.
ديگر وكيلي كه بخواهيد با اينهمه مخارج به مجلس بفرستيد، و بعد هم خواه ناخواه شما ميتوانيد مثل آينه ببينيد كه چه كساني انتخاب خواهند شد، ولو بعد از دورة اول، آيا شما راضي هستيد؟ من فكر ميكنم شما يك چنين وكالتي نداريد، صرف اين بودجه هنگفت از بيت المال مردم و مملكت، به نظر من خالي از شبهه حرمت نيست.
من معتقدم هر استاني يك نماينده يا در مقابل هر پانصد هزار نفر، يك نماينده كافي است، و گرنه همانطور كه جناب آقاي دكتر روحاني فرمودند شما اگر بدين نحو بخواهيد پيش برويد و هر چند سال تعداد نمايندگان را اضافه كنيد، درست مثل منطق كسي است كه ميگفت فلان شهر خيلي ترقي كرده گفتيم چرا؟ گفت به خاطر اينكه چهار تا سينما دارد، او پيشرفت و ترقي را در چهار تا سينما ميدانست و حالا هم پيشرفت و ترقي را در چهار تا وكيل اضافي ميدانند.
در هندوستان چقدر وكيل دارند؟ در چين چند تا وكيل دارند؟ در آمريكا چند تا وكيل دارند؟ شما حساب كنيد، با اين كثرت جمعيت، با اين فقر ملت و با اين احتياج مردم ميخواهيد مرتب عدد وكلا را بالا ببريد، من نميدانم شما تا چه ميزاني ميتوانيد به خودتان اجازه بدهيد كه عدد وكلا را تا سيصد نفر يا بيشتر بالا ببريد؟ خيلي عذر ميخواهم، والسلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته.
كرمي ـ جناب آقاي دكتر ضيائي، جنابعالي راه بهتري ميتوانيد داشته باشيد، يعني شما حقوِ آنها را ميتوانيد پائين بكشيد.
رئيس (منتظري) - آقاي آيت به عنوان موافق صحبت ميفرمايند.
دكتر آيت ـ قبل از اينكه حرفم را شروع كنم يك توضيحي دارم.
آنجا كه نوشته شده «مسيحيان ارمني جنوب و شمال دو نماينده جداگانه انتخاب ميكنند».
معتقدم نوشته شود «هر كدام يك نماينده» كه اشتباه حاصل نشود و بعد تفسير كنند و بگويند آنها دو تا دارند و حال چهار تا بشود.
و اما اصل مطلب، آقاي دكتر ضيائي موقعي كه اين اصل مدتها قبل مطرح شد همين مسائل را مطرح كردند و امروز صبح هم در جلسه خصوصي گفتند كه من در جلسه علني چنين و چنان صحبت خواهم كرد كه تمام مسأله زير و رو شود، البته اين طرزي كه ايشان صحبت كردند من فكر ميكنم از بس در فكر خودشان غرقه شدند اين اشتباه برايشان حاصل شده است كه شايد فكر جالبي است.
در حاليكه شايد اگر محمد علي شاه چنين تئوريسيني داشت احتياجي به آن همه مبارزه با مشروطيت نداشت و ميگفت همه مردم يك نماينده داشته باشند.
دكتر ضيائي ـ آقاي آيت شما حق توهين نداريد.
دكتر آيت ـ توهين نيست آقا استدلال است.
مكارم شيرازي ـ شما جواب ايشان را بفرمائيد.
دكتر ضيائي ـ اگر توهين نيست پس شوخي است؟ (همهمه نمايندگان) مكارم شيرازي ـ آقاي آيت، شما جواب بدهيد ديگر چكار به اين حرفها داريد؟ دكتر آيت ـ جواب ميدهم آقاي مكارم، شما كه خودتان مرتب حرف ميزنيد ديگر وسط صحبت كسي الم شنگه راه نيندازيد، من خودم دوست آقاي دكتر ضيائي هستم.
به هر حال اگر منطق ايشان را بپذيريم آنوقت ميشد گفت كه يك نماينده براي ملت كافيست و خرج كمتري دارد در حالي كه ما بايد فلسفه مسأله را در نظر بگيريم.
اولا اينكه ايشان گفتند پارلمان وجه شرعي ندارد، اينطور نيست «امر هم شوري بينهم» مفهومش همين پارلمان است و پارلمان هم به آنصورتي كه ايشان ميگويند قانون، ابتدا وضع نميكند.
ما در همين قانون اساسي هم نوشتهايم كه قوانين بايد مطابق اسلام باشد و استخراج شده و تنظيم گردد و به تصويب مجلس شورا برسد پس بايد يك مجلسي باشد كه اين تنظيم را تصويب كند.
ديگر اينكه مسأله اين هست كه تنها قوانين كلي و اساسي مثل مدني و جزائي مطرح نيست بلكه هزاران مسأله امروز وجود دارد كه بايد مقرراتش تنظيم شود و به تصويب مجلس برسد.
مثل هزاران كاري كه مردم ميكنند، تقسيم آب در فلان محل، يا گذرنامه يا چيزهاي ديگري در اين رديف.
حتي مسأله مخارج كه ايشان مطرح كردند، بايد بگويم كه سيصد وكيل در مقابل بيش از يك ميليون كارمند دولت در حقيقت هيچ است.
وقتي ارقام اين مخارج را حساب ميكنيم بايد فايده آن را هم در نظر بگيريم و حساب كنيم كه در هر شهر و منطقهاي، يك فرد بصير، درست و امين را انتخاب ميكنند تا به كار آنها برسد.
يك نفر نميتواند به كار پانصد هزار نفر وارد شود، اما به مسائل يك منطقه كوچك وارد است.
مسائلشان را مطرح ميكند و بيش از آنچه كه حقوِ ميگيرد براي مردم منطقهاش كار ميكند و در حقيقت از حيف و ميل بودجهها جلوگيري ميكند.
اگر گذشته مورد نظرشان است مثل اينكه ايشان هنوز نسبت به سرنوشت اين انقلاب و خود انقلاب اعتماد و اطمينان ندارند.
اين انقلابي كه شده است براي اين است كه مسائل گذشته را از بين ببرد، براي اين است كه در آينده ما مجلسي داشته باشيم كه همه نمايندگانش مدرسها يا شبه مدرسها باشند.
شما همين مجلسي را كه الان مثال زديد و گفتيد از حق خودش گذشته و بودجه را پس فرستاده، اين مجلس در چه دورهاي انتخاب شده است؟ در همين دوره انقلاب انتخاب شده است.
بعد هم ما اينهمه تلاش و كوششي كه ميكنيم براي اين است كه اين انقلاب تداوم داشته باشد و مسلماً با اين نيروي ملت و با اين ايمان ملت نه تنها انقلاب تداوم خواهد داشت و آنگونه مجلسي كه آقاي دكتر ضيائي نگرانش هستند، به وجود نخواهد آمد كه همه جو، از جو و جو از برنج بخواهند و زندگي شخصي خودشان را در نظر بگيرند، نه تنها اين مملكت چنين مجلسي نخواهد داشت و مجلس خوب و عالي خواهد داشت، بلكه ما معتقديم ساير مسلمين و جاهاي ديگر دنيا هم از ما سرمشق خواهند گرفت و سرنوشتشان را خودشان به دست خواهند گرفت و مجالسي كه واقعاً نمايندگانشان از بطن جامعه و مردم برخاسته باشند و ايمان داشته باشند، به وجود خواهد آمد.
بنابراين ما بايد كوشش كنيم كه مردم هر چه بيشتر در مجالس نماينده داشته باشند.
و اينكه اشاره كردند كه چين و يا هندوستان و يا آمريكا چند تا نماينده دارند، من عرض ميكنم كه چين، در يكي از كنگرههايش حدود شش هزار نفر شركت كردند.
دكتر ضيائي ـ در كنگره بله، ولي در مجلس چند تا نماينده دارند؟ دكتر آيت ـ در مجلسشان هم همينطور است.
مجلس هند الان بيشتر از هم همينطور است.
مجلس هند الان بيشتر از 600 نفر نماينده دارد.
دكتر ضيائي ـ 600 نفر نماينده در مقابل چقدر جمعيت؟ دكتر آيت ـ البته در بعضي مناطق هر 150 هزار نفر و بعضي جاها هر سيصد هزار نفر، يك نماينده دارند، فرِ ميكند.
به هر حال در مملكت ما كه يك مملكت بسيار وسيعي است و جمعيت، فشرده و متراكم نيست، ملاك 150 هزار نفر كه ما در اينجا در نظر گرفتهايم، يك حداقلي است كه معين كردهايم.
بسياري معتقدند كه حتي كمتر باشد.
براي اينكه مملكت ما يك مملكتي است كه /000/648/1 كميلومتر وسعت دارد و 35 ميليون جمعيت، و از نظر جغرافيائي تراكم، كم است، اين است كه هر منطقه جغرافيائي بايد نمايندهاي داشته باشد.
باز مسأله ديگر كه ما بايد اينجا اشاره كنيم، اين 270 نفر نماينده بر مبناي 72 سال تجربه است.
جدولش تنظيم شده و كارهايش شده است اگر بخواهيم آن را به هم بزنيم بايد مدتها وقت صرف كنيم و جدول جديدي تنظيم كنيم آنهم با اين حالت بحراني، اگر فردا بخواهيم براي يك منطقه نمايندة بيشتري در نظر بگيريم، داد و فرياد بلند ميشود و مناطق ديگر هم ميگويند كه ما هم نماينده بيشتر ميخواهيم و كلي دردسر ايجاد ميشود.
در حاليكه حالا اين جدول تنظيم شده و قبول شده است و اين دردسرها را ندارد، و با توجه به همة مسائلي كه در جامعه است اگر از مردم بپرسيد، جامعه امروز هم قبول نميكند، يعني افزايش نمايندگان را قبول ميكنند ولي كاهش نمايندگان را به هيچ وجه قبول نميكنند.
وقت مجلس ما هم الان كم است و ميبينيم كه تعداد نمايندگان حاضر در جلسه هم كم هست، دوستان اين مصلحت مردم را هم در نظر بگيرند كه ما مرتب يك اصلي را نبريم و برگردانيم.
تهراني ـ مطمئن باشيد همه به اين اصل رأي ميدهند.
دكتر آيت ـ و يك چيز غير عملي پيشنهاد كنيم.
اين مسأله 270 نفر نماينده يك امر معقولي است و با توجه به وضع مملكت ما كه تقريباً يك واحد 150 هزار نفري، واحدي است كه مردمش همديگر را ميشناسند و مسائلشان بسيار با يكديگر تلفيق شده است، اين معيار 270 نفر، معيار خوب و معقولي است و به همين دليل هم من موافق اين اصل هستم.
آخر مطلبم هم اشاره ميكنم كه منظورم اهانت به آقاي دكتر ضيائي نبود، من با ايشان دوست هستم، و اين جمله فقط از اين جهت بود كه گفتم ايشان اينقدر غرِ در افكار خودشان هستند كه اين مسأله را عنوان كردند.
دكتر ضيائي ـ فرمايش شما بالاي سر من است، فقط خواستم بگويم كه طوري صحبت نفرمائيد كه عدهاي فكر كنند لحن كلامتان توهينآميز است.
رئيس (منتظري) - مخالف و موافق صحبت كردند فقط آقاي ميرمرادزهي در آخر، اسم نوشتهاند ببينيم چه فرمايشي دارند؟ ميرمرادزهي ـ يك پيشنهاد دارم.
رشيديان ـ آقا نوبت بنده است.
رئيس (منتظري) - يك موافق و يك مخالف صحبت كردند، ديگر كسي صحبت نميكند.
رشيديان ـ من مخالفتم از طرف ديگر است، بايد صحبت كنم.
رئيس (منتظري) - آقاي ميرمرادزهي يك تذكر دارند، نميخواهند صحبت كنند.
مخالف هم كه صحبت كرد، بفرمائيد بنشينيد.
ميرمرادزهي ـ من صبح در جلسه حضور نداشتم، فقط يك پيشنهاد دارم و آن اين است كه حداقل از هر حوزة فرمانداري يك نماينده انتخاب شود.
براي اينكه به عنوان مثال عرض ميكنم الان سه شهر بلوچستان، يعني شهرهاي زاهدان و خاش و سراوان، فقط يك نماينده دارند.
به همين جهت من پيشنهاد ميكنم كه هر حوزة فرمانداري يك نماينده داشته باشد و به نسبت جمعيت، از آن ميزاني كه در نظر گرفتهايد، اضافه شود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اجازه ميفرمائيد جواب ايشان را عرض كنم؟ رئيس (منتظري) - خواهش ميكنم بفرمائيد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي ميرمرادزهي، با همين عدد هم نظر شما تأمين است چون عدة شهرهائي كه فرمانداري دارد همانست كه شوراهايش اعلام شد، يعني 164 فرمانداري.
پس از اين 270 نفر، حدود 164 فرمانداري داريم كه 106 نفر باقي ميماند.
منتها در تقسيم بندي كنوني اين اصل رعايت نشده، در اولين فرصت ميشود عدة نمايندگان را طوري تقسيم كرد كه نقطه نظر شما تأمين شود.
رئيس (منتظري) - اجازه بفرمائيد دو تا اصلاح عبارتي در اينجا بايد بشود.
يكي در مورد اشكالي كه آقاي سبحاني داشتند، ممكن است در اينجا اينطور نوشته شود «...
در صورت افزايش جمعيت هر يك از اين اقليتها، پس از هر ده سال، به ازاي هر يكصد و پنجاه هزار نفر اضافي...
الخ» يكي هم در مورد اشكالي كه آقاي آيت داشتند، ميتوانيم به اين صورت آن را حل كنيم كه در آنجا نوشته شده «...
و مسيحيان ارمني جنوب و شمال دو نماينده...
» ديگر لازم نيست كه جنوب و شمال را ذكر كنيم بلكه به طور مطلق مينويسيم «مسيحيان ارمني دو نماينده...
» صدوقي ـ عيبي ندارد، خوب است.
دكتر آيت ـ پس بنويسيد: «جمعاً دو نماينده...
» پرورش ـ اصفهان، جزء جنوب است يا شمال؟ دكتر آيت ـ جزء جنوب بوده.
رئيس (منتظري) - تا به حال قانونش اينطور بوده كه يكي از تهران و يكي هم از اصفهان انتخاب ميشده، و از اين به بعد هم اينطور خواهد بود.
خوب، من اين اصل را براي رأي گرفتن ميخوانم رشيديان ـ من حرفي دارم كه بايد بزنم.
رئيس (منتظري) - آقاي رشيديان، اين برخلاف آئين نامه است چون يكنفر موافق و يك نفر مخالف صحبت كردهاند.
رشيديان ـ من مخالف آن مخالف هستم.
رئيس (منتظري) - شما آقاي رشيديان، متأسفانه صبح تشريف نداشتيد.
سبحاني ـ چند روز است تشريف ندارند.
رئيس (منتظري) - بله چند روز است تشريف نداريد و يكبار هم صحبت شد كه آقاياني كه در جلسه صبح نيستند اگر بخواهند در جلسه علني هم صحبت كنند جز اينكه وقت گرفته شود نتيجة ديگري ندارد.
رشيديان ـ آقاي ميرمرادزهي هم صبح تشريف نداشتند و صحبت كردند.
رئيس (منتظري) - من قبلا از آقايان سؤال كردم كه موافقند و يا مخالف، از شما هم كه پرسيدم فرموديد مخالفم.
مخالف قبل از شما آقاي دكتر ضيائي بودند كه صحبت كردند و آئين نامه هم ميگويد يك موافق و يك مخالف صحبت كند و بعد رأي گرفته شود.
رشيديان ـ پس اجازه بدهيد يك كلمه عرض كنم.
تهراني ـ اين برخلاف آئين نامه است.
(عدهاي از نمايندگان ـ آقاي رئيس، اين برخلاف آئين نامه است كه ايشان ميخواهند صحبت كنند.)
(همهمه نمايندگان) رشيديان ـ بايد يك جمله صحبت كنم، شما بايد يك كلمه در اين اصل اصلاح كنيد اين كه درست نيست.
تهراني ـ اصلاح را بگذاريد براي چند روز آخر، حرفها زده شده، بخوانيد آقاي منتظري براي رأيگيري، چرا نميخوانيد؟ رشيديان ـ شما وكالت شرعي نداريد نبايد جواب بدهيد.
ما وكالت شرعي در محدوده و چهار چوب اسلام داشتيم و داريم...
رئيس (منتظري) - بفرمائيد آقاي رشيديان، بفرمائيد بنشينيد.
من اصل 50 را براي رأيگيري ميخوانم: اصل 50 (اصل شصت و چهارم) ـ عدة نمايندگان مجلس شوراي ملي دويست و هفتاد نفر است و پس از هر ده سال در صورت زياد شدن جمعيت كشور در هر حوزة انتخابي به نسبت هر يكصد و پنجاه هزار نفر يك نماينده اضافه ميشود، زرتشتيان و كليميان هر كدام يك نماينده و مسيحيان آشوري و كلداني مجموعاً يك نماينده و مسيحيان ارمني جنوب و شمال جمعاً دو نماينده جداگانه انتخاب ميكنند و در صورت افزايش جمعيت هر يك از اين اقليتها پس از هر ده سال به ازاي هر يكصد و پنجاه هزار نفر اضافي يك نماينده اضافي خواهند داشت.
مقررات مربوط به انتخابات را قانون معين ميكند.
رئيس (منتظري) - لطفاً گلدانها را براي اخذ رأي ببريد.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجة آن به شرح زير اعلام شد) رئيس (منتظري) - نتيجه رأيگيري، عدة حاضر در جلسه هنگام اخذ رأي پنجاه و نه نفر، شمارة كل آراء پنجاه و نه رأي، موافق پنجاه رأي، ممتنع هشت رأي و يك رأي مخالف.
تصويب شد، تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).
رئيس (منتظري) - از آقاي دكتر بهشتي خواهش ميكنم بقيه جلسه را اداره بفرمايند.
(در اين هنگام آقاي دكتر بهشتي - نايب رئيس ـ ادارة جلسه را بعهده گرفتند) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اصل 50 كه از اصول قوة مقننه مانده بود تصويب شد.
در دستور امروز چهار اصل ديگر از قوة قضائيه هست، كه مطرح ميكنيم.
تهراني ـ در مورد همة اين اصول صبح به حد كافي صحبت شد و رأي هم گرفتيم و از آقايان امضاء هم گرفته شد.
شما بخوانيد اگر صحبتي نبود، رأي بگيريد ان شاء اللّه تصويب ميشود.

3ـ طرح و تصويب اصل 150 (اصل يكصد و شصت و پنجم) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - همانطوريكه ميفرمائيد روي اين اصول بحثهاي فراواني شده است.
با اجازة دوستان اصل 150 را مطرح ميكنيم و آقاي آيت آنرا قرائت ميفرمايند.
«اصل 150 ـ محاكمات علني انجام ميشود و حضور افراد بلامانع است مگر آنكه به تشخيص دادگاه، علني بودن آن منافي عفت عمومي يا نظم اجتماعي باشد يا در دعاوي خصوصي طرفين دعوا تقاضا كنند كه محاكمه علني نباشد».
عدهاي از نمايندگان ـ اجازه بدهيد طبق معمول من حداقل لازم را عمل كنم.
آقاي رحماني شما موافقيد يا مخالف؟ (رحماني ـ طرح مجدد اين اصل صحيح نيست، چون رد شده است.)
آقاي دكتر نوربخش شما موافقيد يا مخالف؟ (دكتر نوربخش ـ تذكر دارم.)
آقاي فوزي؟ (فوزي ـ تذكري داشتم.
جملة «حضور افراد بلامانع است» زائد است.)
بسيار خوب، من اسمتان را يادداشت ميكنم بعداً مطلبتان را بفرمائيد.
آقاي خامنهاي شما چه نظري داريد؟ (خامنهاي ـ تذكر دارم.)
آقاي اكرمي؟ (اكرمي ـ سؤال دارم.)
آقاي طاهري اصفهاني چه فرمايشي داشتيد؟ طاهري اصفهاني ـ با اين اصل موافقم، و در جواب اشكالي كه آقايان فرمودند كه «علني انجام ميشود» يعني الزامي است علني باشد، حاضرم به عنوان موافق جواب بدهم ضمناً جمله «حضور افراد بلامانع است» هم اضافي است.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - متشكر، آقاي مكارم؟ (مكارم شيرازي ـ تذكر دارم.)
آقاي دكتر آيت جنابعالي چه نظري داريد؟ (دكتر آيت ـ اگر كسي مخالف باشد، من به عنوان موافق صحبت ميكنم.)
خانم گرجي بفرمائيد.
خانم گرجي ـ جمله «حضور افراد بلامانع است» لزومي ندارد كه نوشته شود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - بسيار خوب، آقاي دكتر نوربخش فرمايشي داريد بفرمائيد.
دكتر نوربخش ـ عرض كنم كه اينجا نوشتهايد «محاكمات علني انجام ميشود مگر آنكه به تشخيص دادگاه، علني بودن آن منافي عفت عمومي يا نظم اجتماعي باشد» اين «نظم اجتماعي» معناي خيلي وسيعي دارد.
قبلا هم همينطور بوده است هر وقت نميخواستند علني باشد ميگفتند منافي عفت عمومي و يا نظم اجتماعي است.
اينست كه بايد در اينجا يك مرجعي باشد كه تشخيص بدهد اگر اين محاكمه علني انجام بگيرد، چرا مخل نظم عمومي خواهد بود؟ به عقيده من بدينصورت كه نوشته شده در آينده ميتوانند سوء استفاده كنند و به بهانه مخل نظم اجتماعي محاكمه را سري اعلام كنند.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي فوزي شما تذكرتان در كدام قسمت است؟ فوزي ـ عرض كردم كه «حضور افراد بلامانع است» يك قيد زائد است يكي هم جمله «يا در دعاوي خصوصي طرفين دعوا تقاضا كنند كه محاكمه علني نباشد» باز قيد بي فايدهاي است.
براي اينكه كسي كه محق است هميشه ميخواهد محاكمه علني باشد ولي ممكنست كه هر دو طرف خودشان را محق بدانند و در اين صورت هر دو طرف بخواهند كه محاكمه علني باشد اينجا ديگر تقاضا نميكنند كه غير علني باشد و محاكمه به صورت علني انجام ميگيرد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي خامنهاي شما چه مطلبي داشتند؟ خامنهاي ـ عرض كنم كه يك قسمت مطلب من مربوط ميشود به بياني كه الان فرمودند.
بناي اين اصل بر حفظ حقوِ عمومي است، يعني جامعه حق دارد بفهمد كسي را كه به دادگاه براي محاكمه ميبرند، دادگاه وظايفش را انجام داده و يا بي جهت او را محكوم كردهاند.
اين جمله كه شما مرقوم فرمودهايد كه «در دعاوي خصوصي طرفين دعوا تقاضا كنند» خوب اگر احد طرفين تقاضا كند، چه صورتي پيدا خواهد كرد؟ اين مطلب قبلا هم نبوده و صورت درستي ندارد.
به علاوه دعاوي خانوادگي در قانون نبود كه خصوصي باشد ولي به موجب بخشنامه وزارت دادگستري سري بود، به لحاظ فلسفهاي كه در آن بود.
ما در اينجا به جاي دعاوي خصوصي، دعاوي خانوادگي و همچنين دادگاههاي اطفال هم كه تذكر دادند بگذاريم.
يعني دعاوي خانوادگي و اطفال بنويسيم تا اشكال پيدا نكند.
ضمناً اين «نظم اجتماعي» يعني چه؟ ما قبلا چيزي به نام «نظم عمومي» داشتيم كه يك مفهوم و اصطلاح شناخته شدهاي است.
حالا بايد روشن شود كه نظم اجتماعي همان نظم عمومي است يا نه؟ همين الان دوستان در مورد «نظم اجتماعي» فرمودند كه ممكنست در آينده چه اشكالاتي پيدا كند و به بهانه مخل نظم اجتماعي، محاكمات را سري كنند.
به نظر من اگر بنويسيم «منافي عفت يا نظم عمومي» كفايت ميكند.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي اكرمي شما چه نظري داريد؟ اكرمي ـ مطلبي كه ميخواستم عرض كنم به وسيله يكي از دوستان گفته شد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - بسيار خوب، آقاي مكارم تذكرتان را بفرمائيد ببينيم در چه مورد است.
مكارم شيرازي ـ عرض بنده اين است كه يك مسائل عمومي داريم و يك مسائل خصوصي.
در مسائل عمومي، خوب، حق جامعه هست ولي در دعاوي خصوصي فرض بر اين است كه محدود به اين دو طرف است.
اگر ما بخواهيم موازين شرعي و اخلاقي و عدالت را رعايت كنيم بايد اگر يكي از اين دو طرف هم تقاضا كنند، حق او را حفظ كنيم.
چرا؟ به خاطر اينكه ممكن است يكي با ديگري دعواي خصوصي داشته باشد و ميخواهد آبرويش حفظ شود.
ما نبايد بگوئيم حالا كه يك دعوائي كرده است آبرويش هم برود.
فرض ما اين است كه مسأله خصوصي است و مربوط به جامعه نيست.
به چه وجه وقتي يكي از دو طرف راضي نيست ما جامعه را در آن دخالت بدهيم در حاليكه جامعه هيچگونه حقي در اين دعوا ندارد و يكي از طرفين خصوصي دعوا هم تقاضاي سري بودن محاكمه را كرده است.
مضافاً به اينكه چه بسا در مظان اتهام باشد و بعداً معلوم شود بي تقصير است.
ما الان اجازه بدهيم جمعي در محاكمه شركت كنند كه آبرويش برود؟ بعداً معلوم شود كه گناهي نداشته است؟ بنابراين از نظر شرعي يكي از طرفين كافيست.
بنده اينطور نوشتهام «يا دعاوي خصوصي مخالف حفظ حيثيت يكي از طرفين دعوا باشد» عرض ديگري ندارم.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - خانم گرجي جز آنچه فرموديد مطلب ديگري داريد؟ خانم گرجي ـ مطلبي كه آقاي خامنهاي در مورد دادگاههاي خانوادگي فرمودند يك بحث جداگانهاي دارد، و در اينجا مربوط به دادگاه خانواده نيست.
مطلبي هم كه آقاي مكارم فرمودند صبح بحث شد كه اگر يك طرف بخواهد تقاضا كند آنوقت ممكن است به طرف ديگر لطمه بخورد.
همه اين بحثها شده و جوابش هم قبلا گفته شده است.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - متشكر، آقاي ميرمرادزهي شما چه فرمايشي داشتيد؟ (ميرمرادزهي ـ من نظرم را قبلا گفتم.)
يزدي ـ حرف خانم گرجي، اطلاِ اين عبارت مسائلي را كه مربوط است ميگيرد، ايشان مدعي هستند كه مسائل خانوادگي جداگانه باشد و اين خصوصي به معناي مسائل غير خانوادگي است.
طاهري اصفهاني ـ محاكمات علني انجام ميشود كه اين را جناب آقاي كرمي و عدهاي ديگر اشكال داشتند، اين به معناي اين است كه وجوباً علني انجام ميشود اين با توجه به ذيل مطلب خيلي روشن است كه علني انجام ميشود يعني با درهاي باز انجام ميشود يعني در دادگاه بايد باز باشد، الا در موارد مستثني، نه اينكه الزام دارند مردم بيايند تماشا كنند، از اين جهت كه اشكالي نيست.
در آن اصلي كه گروه تنظيم كرده بودند اخلاِ حسنه نوشته شده بود اين اخلاِ حسنه از باب اينكه ميتوانست كش داشته باشد و واقعاً حتي براي خود افراد صالح هم گاهي مورد شك باشد از اين جهت تقاضا شد يعني اشكال شد و اشكال هم قبول شد كه آنرا بيندازند و به جايش «منافي عفت عمومي» يا «نظم عمومي» گذارده شود من آن مقدار كه يادم هست نظم عمومي بود ولي نظم اجتماعي هم با نظم عمومي گمان نميكنم تفاوتي بكند الا اين يك اصطلاح حقوقي باشد كه من از اين اصطلاح بي خبرم اگر نظم عمومي باشد معنايش خيلي روشن است جناب آقاي دكتر نوربخش فرمودند مرجع بايد براي تشخيص گذارده شود والا ممكن است در آينده مثل زمان گذشته به بهانه اينكه اين نظم عمومي را بر هم ميزند دادگاهي كه بايد علني انجام بگيرد به عللي كه خودشان دلشان ميخواهد سري بكنند اگر ما اين احتمالات را براي دادگاههاي آينده مان داريم و آن قيد و بندهائي كه در اصول قبلي داشتيم كه مجتهدين هستند، دادستان از قبل مجتهد است، عادل است، از قبل رهبر تعيين ميشود، رئيس ديوانعالي كشور همينطور، سه نفر قاضي همينطور، قضات بايد عادل باشند، مجتهد باشند، يا منصوب از قبل مجتهد باشند، به هر حال ما اگر با يك همچو دادگاههائي احتمال بدهيم بخواهند سوء استفاده بكنند به دليل اينكه مخالف نظم عمومي است و دادگاه را سري بكنند اساساً بايد قيود ديگري را هم برايش بگذاريم.
مطلبي كه جناب آقاي مكارم فرمودند اين بود كه دعاوي خصوصي مربوط به خود اين دو نفر است و اجتماع پايش در ميان نيست بنابراين چرا وقتي يكطرف از اين دعوا تقاضا ميكند كه خصوصي باشد به حرفش گوش داده نشود چون پاي منافع اجتماعي كه در بين نيست.
جوابي كه براي ايشان هست اين است كه در دعاوي خصوصي هم ولو پاي اجتماع «بالمعني لكلمه» در بين نيست ولي پاي گروه وابسته به طرف دعواي خصوصي در بين است شايد اين آقا بخواهد اقلا به اجتماع وابسته به خودش در يك دادگاه صالح ثابت بكند كه من مظلوم واقع شدهام و از اين جهت پاي اجتماع در بين ميآيد منتها يك اجتماع كوچك، در اين زمينه هميشه آن كسي كه خودش را محق ميداند ميخواهد كه دادگاه علني باشد و آنكسي كه خودش را خيانتكار ميداند ميخواهد دادگاه سري باشد، آن تقاضا ميكند مخفي باشد ديگري تقاضا ميكند آشكار باشد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - تزاحم دو حق است.
طاهري اصفهاني ـ بله تزاحم دو حق است از اين جهت خواسته شد كه در تزاحم دو حق ترتيب اثر داده نشود ولي وقتي طرفين تقاضا كردند سري باشد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - متشكريم، آقاي كياوش نوبت خواسته بوديد اما ليست بسته شده است اصل 150 براي رأيگيري قرائت ميشود.
توضيحاً عرض كنم نظم عمومي از نظم اجتماعي بهتر است.
(نمايندگان ـ اصلاح كنيد.)
اصل 150 (اصل يكصد و شصت و پنجم) ـ محاكمات علني انجام ميشود و حضور افراد بلامانع است مگر آنكه به تشخيص دادگاه علني بودن آن منافي عفت عمومي يا نظم عمومي باشد يا در دعاوي خصوصي طرفين دعوا تقاضا كنند كه محاكمه علني نباشد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - لطفاً با ورقه رأي بگيريد.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه آن به قرار زير اعلام گرديد) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - عده حاضر در جلسه هنگام اخذ رأي پنجاه و هشت نفر، تعداد كل آراء پنجاه و هشت رأي، موافقين چهل و نه نفر، مخالفين دو نفر، ممتنعين هفت نفر، تصويب شد، تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).

4ـ طرح و تصويب اصل 1/150 (اصل يكصد و شصت و هشتم) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اصل 1/150 قرائت ميشود.
«اصل 1/150 ـ رسيدگي به جرائم سياسي و مطبوعاتي علني است و با حضور هيأت منصفه در محاكم دادگستري صورت ميگيرد، شرايط و اختيارات هيأت منصفه و نحوة انتخاب آنان را براساس موازين اسلامي قانون معين ميكند.
» نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي خامنهاي نظر شما نسبت به اين اصل چيست؟ (خامنهاي ـ مخالفم.)
آقاي خزعلي شما؟ (خزعلي ـ تذكري دارم.)
آقاي كياوش شما؟ (كياوش ـ تذكر دارم.)
آقاي فوزي شما؟ (فوزي ـ تذكر دارم.)
آقاي خزعلي تذكرتان را بفرمائيد.
خزعلي ـ در اول اصل نوشته شده است «رسيدگي به جرائم سياسي» با اينكه براي جرائم سياسي تعريف واضحي نشده است اينجا احاله به مجهول است مگر مرجعي را معين كنيم.
دوم «شرايط و اختيارات هيأت منصفه و نحوه اختيارات آنان را براساس موازين اسلامي» يك قيد آمده بعد از آن سه موضوع مسلم، انتخابات موازين اسلامي ندارد بعد قيد هم قدر متقنش به مقيد اخير و جمله اخير ميخورد بنابراين، اين نحوه انتخاب را مقدم بدانيم نحوه انتخاب و شرايط و اختيارات براساس موازين كه شرايط و اختيارات روي موازين باشد اما نحوة انتخاب، ديگر احتياجي به موازين اسلامي ندارد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - عيبي ندارد يك «آنان» هم اصلا صرفه جوئي ميشود «نحوه انتخاب، شرايط و اختيارات هيأت منصفه را قانون براساس موازين اسلامي معين ميكند.
» دوستان با اين اصلاح موافقند؟ (اكثر نمايندگان موافق بودند).
طاهري گرگاني ـ اشكالي كه ايشان كردند وارد نيست بايد مبتدا جاي خبر باشد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - بعداً با ايشان صحبت كنيد كه آيا وارد است يا نيست.
آقاي كياوش شما تذكرتان را بفرمائيد.
كياوش ـ علني بودن محاكمات سياسي گاهي به ضرر مملكت است مثلا ممكن است خداي نكرده شخصي يكي از اسرار مملكت را براي يك كشور خارجي آشكار كرده باشد در اين صورت محاكمه او اگر علني باشد بيشتر به ضرر مملكت تمام ميشود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اين جرم سياسي نيست، جنائي است.
فوزي ـ در اينجا كه نوشته است «رسيدگي به جرائم سياسي و مطبوعاتي علني است و با حضور هيأت منصفه در محاكم دادگستري صورت ميگيرد» اطلاِ آن منافات دارد با آن اصلي كه قبلا تصويب شد كه «رسيدگي به جرائمي كه مربوط به وظايف خاص نظامي يا انتظامي است در محاكم نظامي صورت ميگيرد» مگر اينكه بگوئيم آن از قبيل خاص است و اين از قبيل عام، ولي اگر در همين جا به آن اشارهاي ميشد بهتر بود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اين چه ارتباطي به هم پيدا ميكند؟ جرائم خاص نظامي مربوط است به وظايفي كه نظاميان دارند يك جرمهائي هست كه اصلا غير نظامي نميتواند مرتكب بشود مثلا فرار از ميدان جنگ، اين جرمي است كه براي غير نظامي معني ندارد فقط براي نظامي است، اين را ميگويند جرائم خاص نظامي پس اين چه ارتباطي با اين اصل پيدا ميكند؟ (فوزي ـ جرم سياسي همين است.)
خير آقا، اينكه سياسي نيست نظامي است.
آقاي مكارم نظر شما نسبت به اين اصل چيست؟ (مكارم شيرازي ـ من با آن موافقم.)
آقاي آيت شما؟ (دكتر آيت ـ منهم موافقم.)
آقاي مشكيني شما چه نظري داريد؟ مشكيني ـ چون علني بودن به نحو اطلاِ در اصل قبلي گفته شده حالا اين عبارت اينطور باشد چطور ميشود «رسيدگي به جرائم سياسي و مطبوعاتي با حضور هيأت منصفه صورت ميگيرد»؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - لااقل تأكيدي است، اگر يادتان باشد آقاي رباني شيرازي در آن اصل پيشنهاد ميكردند كه يك تأكيدي روي خصوص اينها بشود، حالا اين تأكيد است.
دكتر آيت ـ تأكيد دارد.
آن را ميشود مخفي اعلام كرد، اين را نميشود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي عضدي نظر شما چيست؟ عضدي ـ با اين اصل موافقم.
تهراني ـ خواستم بگويم هيأت منصفه سابقه اسلامي دارد و با اين اصل هم موافقم.
طاهري خرم آبادي ـ در محاكمات سياسي هم علني بودن گاهي مخل به نظم عمومي است و چون در بالا آن استثناء را كرديد در اينجا يا اين علني را برداريد يا به همان اطلاِ اصل قبلي اكتفا كنيد يا بايد اين جا اين قيد را هم بياوريد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - نفر اول موافق به هر دو اين موارد جواب بدهد، آقاي خامنهاي نظر شما چيست؟ خامنهاي ـ من مخالفم و عرض كنم كه در آينده قوة قضائيه برخلاف آن چيزي كه در جاهاي ديگر است ما قاضي را داراي شرايط اجتهاد و عدالت دانستهايم از طرفي برخلاف آنچه كه اظهار شد در فقه ما تأييد و تأكيد مكرر در استقلال رأي قاضي هست، تا حدي كه به دو درجهاي آن بسياري از برادران ما ترديد دارند قاضي در دادگاه چه ميكند؟ او دو عمل را تأكيد ميكند يك رأي در بين استخراج ميكند مانند تركيب صغري و كبري براي اخذ نتيجه، مقداري از كار قاضي تشخيص موضوع است براي اينكه با اطلاعي كه براي استفاده از مقدمات اثبات جرم يا اثبات دعوا به هر حال كشف دلايل است او تكليف خودش را ميفهمد يعني صغري را پيدا ميكند و اين كشف موضوع از دو حال خارج نيست يا استفاده از نظر خبره است يعني يك چيزي را نميداند كه چيست، و احتياج به كارشناس، خبره، پزشك قانوني يا حسابرس و اينها دارد، به طور كلي هر كسي كه اطلاعش به كمك قاضي ميآيد و موضوع را روشن ميكند اينها را در اصطلاح خبره و كارشناس ميگويند و هيچ جا قاضي اجبار ندارد كه نظر كارشناس را در قسمتي از موضوع، تعبداً قبول كند بلكه اين را كاشف ميداند و هر جا ترديد كند ميتواند به خبره ديگري مراجعه كند تا آنجا كه يقين كند موضوع كشف شد بنابراين هيأت منصفه در اينجا كار خبره را نميكنند و تازه اگر بكنند يك موجوداتي هستند ضعيف اظهار نظر ميكند و ميروند و قاضي ميتواند قبول يا رد بكند.
منظور شما همين است؟ ديگر اينكه در كشف موضوع قاضي به دلايل و امارات نگاه ميكند، شهود بايد شرايطي داشته باشند.
احراز اين خودش علم ميخواهد و قانون يعني طرز رسيدگي، قانون شكلي، استنباط از اين شهادت كه مخدوش هست يا نيست، باز هم علم خاصي دارد كه قاضي متخصص است و فرض اين است كه مجتهد است و عالم است، شاهد شهادت، دلايل لفظي، امارات، اسنادي كه هست اينها را كه همه كشف ميكنند براي روشن شدن موضوع چه در دعاوي چه در جنايات و چه در جنحهها بنابراين در كشف موضوع قاضي نياز به يك دسته خاصي به عنوان شريك در حكم ندارد مگر اينكه مشاوره باشد و در قبول يا رد نظرش آزاد باشد در حكمي كه من گمان نميكنم بالكل كسي باشد كه هيأت منصفه را در حكم شريك بداند و به قاضي بگويد موضوع را تو تشخيص بده حكم را اينها صادر ميكنند براي اينكه اولا در دنيا كمتر اين جور هست شايد فقط يك جا اينطور باشد كه حكم بكند و به علاوه ما مجتهد را عالم به احكام ميدانيم و...
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - استقلالش يك جا است ولي شركتش فراوان است.
خامنهاي ـ شركت منافات با استقلال دارد شايد در مباحث آينده خود شما اين را قبول نكنيد كه يك دعوا را در جمع به دو قاضي بدهيم به هر حال نه در موضوع و نه در حكم قاضي مستقل نياز به اين ندارد كه عدهاي بنشينند و نظر بدهند.
عرض ميكنم تازه در همين جا خود ما الان نميدانيم كدام يك از اين هيأت منصفه هائي را كه در دنيا معمول است ميخواهيم بياوريم، هيأت منصفهاي كه معمولا، تا الان آنچه كه بوده است و شما تعيين نكردهايد چه كساني هستند از قضات هستند يا غير قضات؟ هيأت منصفه در كشورهاي ديگر عبارت است از يك نماينده از معتمدين بازار (محل) يك نماينده از پزشكان، يك نماينده مثلا حقوقدان، يك تركيبي، هشت نفر، ده نفره، بيست نفر هستند معرفي ميشوند در يك انتخاباتي و هيأت منصفه نوبتي است ميآيند مينشينند و اينها را در رژيم هائي كه گرفتهاند بر اين اساس بوده است كه چون ممكن است بدون ضمانت اجرائي كه تفوِ بر اين قاضي داشته باشد منافع مردم تضييع بشود يك عدهاي باشند تشخيص بدهند و ببينند آيا اين عمل منصفانه هست يا نيست در سيستم ما كه قضاوت مستقيماً زير نظر ولي امر است و تأييد شده و عملش تصويب شده است يك چنين محظوري در آن نيست كه هيأت منصفهاي بنشينند، مگر اينكه اشخاص هيأت منصفه را ولي امر انتخاب بكند و از مجتهدين باشند و هيأت منصفهاي كه اينجا هست مجمل است پس بنويسيم كه هيأت منصفه هستند و اينها از مجتهديني خواهند بود كه صاحب نظرند لااقل به اندازه آن قاضي.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي مكارم به عنوان موافق صحبت ميكنند.
مكارم شيرازي ـ
بسم اللّه الرحمن الرحيم.
اولا فرمودند در اسلام هيأت منصفه نداريم، اين كلمه را نداريم ولي محتوايش را داريم در فقه ما آمده است كه يك عدهاي از فضلا و اهل علم در محضر قاضي حاضر باشند تا جلو اشتباهات قاضي را بگيرند و به او در تشخيص جرم كمك بكنند بنابراين، اين ريشه فقه اسلامي دارد و بعد اين مسأله، مسألهاي است مترقي و تعجب ميكنم كه چرا در آن ترديد دارند ما در گذشته ديدهايم و در آينده هم پيش ميآيد، بالاخره مسائل سياسي، مسائل مهمي است كه مظنه لغزش هست همان قاضي كه ايشان ميفرمايند همه شان كه فرشته آسماني نيستند (ولو در يك نظام اسلامي) در صورتي كه عدهاي به اسم هيأت منصفه باشند و در آنجا نظارت و كمك كنند يا در تشخيص حكم، حالا به نحوي كه با موازين اسلام تطبيق داشته باشد در اين اصل قيد شده است قيد موازين اسلام تمام مشكلات را حل ميكنند، وقتي كه اين باشد به نفع ملت و جامعه است بنابراين هم مصلحت اجتماعي دارد، هم كمك به احياي عدل ميكند و هم موافق موازين اسلامي است و هم اينجا يك قيدي به آن زدهايم كه اين قيد ما را از هر گونه وسوسه نجات ميدهد پس جائي نيست كه ما در اين باره بخواهيم وسوسه بكنيم.
طاهري خرم آبادي ـ اشكال من جواب داده نشد.
طاهري اصفهاني ـ شما نوشتهايد «شرايط و اختيارات...
و نحوه انتخاب» اين اشكال در بيانات آقاي خامنهاي هم گفته شد، آخر از چه گروهي؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - يعني عالم باشد يا نباشد، قاضي باشد يا نباشد شرايط آنها اين است.
طاهري گرگاني ـ نحوه انتخاب هم هست.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - هر دو آنها را در بر ميگيرد ببينيد، آقايان اين تزاحم در مصالح را بايد هميشه در اين اصول رعايت بفرمائيد همچنين كه در قوانين، در مورد جرائم سياسي و مطبوعاتي خود اينكه جرم سياسي و جرم مطبوعاتي علناً محاكمه بشود اين جلو بسياري از مفاسد و مضيقهها و ديكتاتوريها را ميگيرد بنابراين، اين را اگر بخواهند دستش بزنند و بگويند هر وقت كه خلاف نظم تشخيص دادند سري انجام بدهند واقعاً مثل اين است كه اين اصل را اصلا ما نداشته باشيم اين است كه روي تزاحم، اين كار را ميكنند.
رباني شيرازي ـ صبح گفتم اين اصل سابق هم بود و هيچ نتيجهاي گرفته نشد و علتش اين بود كه جرائم سياسي معلوم نشده بود چيست و اين را هم چنانچه مثل سابق بخواهيم معلوم بكنيم درست نيست.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اين را در قانون اساسي نميشود معين كرد جرائم بايد در قوانين كيفري گروه بندي بشود و آنجا بايد تعريف قانوني پيدا كند حتي ميتوانيم اينطور بنويسيم «نحوه انتخاب شرايط و اختيارات هيأت منصفه و تعريف جرم سياسي را قانون براساس موازين اسلامي معين ميكند.
» حيدري ـ اين هيأت منصفه اگر چنانچه از باب تشخيص موضوع و كارشناس باشد اختصاص به اين دو مورد ندارد بلكه در همه دعاوي هست و اگر از باب مشاوره باشد كه قاضي يك وقت اشتباهي نكند در همه دعاوي بايد باشد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اين الزامي است.
(حيدري ـ اختصاص به اين دو مورد ندارد.)
اين الزامي است.
آنها مستحب است اينجا ما واجب ميكنيم.
(حيدري ـ جواب از راه شرعي همان طور كه آقاي مكارم فرمودند باشد.)
فرمودند مستحب است.
اصل 1/150 براي رأي گرفتن قرائت ميشود.
اصل 1/150 (اصل يكصد و شصت و هشتم) ـ رسيدگي به جرائم سياسي و مطبوعاتي علني است و با حضور هيأت منصفه در محاكم دادگستري صورت ميگيرد نحوة انتخاب، شرايط و اختيارات هيأت منصفه و تعريف جرم سياسي را قانون براساس موازين اسلامي معين ميكند.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - لطفاً نسبت به اين اصل با ورقه رأي بگيريد.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه آن به قرار زير اعلام شد) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - عده حاضر در جلسه هنگام رأيگيري شصت و يك نفر، تعداد كل آراء شصت و يك رأي، موافق پنجاه و هفت رأي، مخالف دو رأي، ممتنع دو رأي، تصويب شد، تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).

5ـ طرح و تصويب اصل 160 (اصل يكصد و شصت و نهم) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اصل 160 قرائت ميشود.
«اصل 160 ـ هيچ فعل يا ترك فعلي به استناد قانوني كه بعد از آن وضع شده است جرم محسوب نميشود.
» نايب رئيس (دكتر بهشتي) - بيش از حد پيرامون اين اصل بحث شده است.
(چند نفر از نمايندگان ـ راجع به آن الان كسي مطلبي ندارد رأي بگيريد.)
براي رأي گرفتن نسبت به اين اصل يكبار ديگر قرائت ميشود.
اصل 160 (اصل يكصد و شصت و نهم) ـ هيچ فعل يا ترك فعلي به استناد قانوني كه بعد از آن وضع شده است جرم محسوب نميشود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - لطفاً نسبت به اين اصل با ورقه رأي بگيريد.
(اخذ رأي به عمل و نتيجه آن به شرح زير اعلام شد) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - عده حاضر در جلسه هنگام اخذ رأي پنجاه و نه نفر، تعداد كل آراء پنجاه و نه رأي، موافق پنجاه و پنج رأي، رأي مخالف نداشت، ممتنع چهار رأي، تصويب شد، تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).

6ـ طرح و تصويب اصل 161 (اصل يكصد و هفتاد و چهارم) «اصل 161 ـ براساس حق نظارت قوة قضائيه نسبت به حسن جريان امور و اجراي صحيح قوانين در دستگاههاي اداري سازماني به نام سازمان بازرسي كل كشور زير نظر شورايعالي قضائي تشكيل ميگردد.
حدود اختيارات و وظايف اين سازمان را قانون معين ميكند.
» نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي خزعلي فرمايشي داريد؟ خزعلي ـ حسن جريان امور با اجراي صحيح قوانين تفاوتش چيست؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - گاهي اوقات قوانين اخص است، آقاي موسوي جزايري فرمايشي داريد؟ موسوي تبريزي ـ ميخواستم عرض بكنم كه رابطه اين با ديوان عدالت اداري چه ميشود؟ همان است يا چيز ديگر؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - ديوان عدالت در صورتي است كه كسي شكايت بكند ولي اين شكايت نيست، بنابراين براي رأيگيري ميخوانم: اصل 161 (اصل يكصد و هفتاد و چهارم) ـ براساس حق نظارت قوة قضائيه نسبت به حسن جريان امور و اجراي صحيح قوانين در دستگاههاي اداري سازماني به نام سازمان بازرسي كل كشور زير نظر شورايعالي قضائي تشكيل ميگردد، حدود و اختيارات و وظايف اين سازمان را قانون معين ميكند.
لطفاً گلدانها را ببريد و رأي بگيريد.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه به شرح زير اعلام شد) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - نتيجه رأي را اعلام ميكنم، عده حاضر هنگام اخذ رأي پنجاه و هفت نفر، تعداد كل آراء پنجاه و هفت نفر، موافق پنجاه و هفت رأي، تصويب شد، تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).

7ـ طرح و تصويب اصل 162 (اصل يكصد و هفتاد و پنجم) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اصل 162 مطرح است كه قرائت ميشود.
«اصل 162 ـ در رسانههاي گروهي راديو و تلويزيون آزادي انتشارات و تبليغات طبق موازين اسلامي بايد تأمين شود، اين رسانهها زير نظر مشترك قواي سه گانه، قضائيه، مقننه، و مجريه اداره خواهد شد، ترتيب آن را قانون معين ميكند.
» كرمي ـ آقاي بهشتي تذكر بدهيد به آقايان كه راديو و تلويزيون سه چهار اصل ديگر هم دارد و فقط اين اصل نيست، البته امروز صبح صحبت اين مطلب را كرديم به هر حال تعيين تكليف راديو تلويزيون همين جا بايد معين بشود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقايان اجازه بفرمائيد، اسامي چند نفر نوشته شده كه من نظرشان را ميپرسم آقاي منتظري نظري داريد؟ (منتظري ـ مخالفم.)
آقاي مكارم نظري داريد؟ (مكارم موافقم.)
آقاي هاشمي نژاد نظري داريد؟ (هاشمي نژاد ـ تذكري دارم.)
آقاي سبحاني نظري داريد؟ (سبحاني ـ موافقم.)
آقاي خامنهاي نظري داريد؟ (خامنهاي ـ تذكري دارم.)
آقاي اشراقي نظري داريد؟ (اشراقي ـ سؤالي دارم.)
آقاي عضدي نظري داريد؟ (عضدي ـ موافقم.)
آقاي پرورش نظري داريد؟ (پرورش ـ تذكراتي دارم.)
آقاي رشيديان نظري داريد؟ (رشيديان ـ تذكر دارم.)
آقاي رباني شيرازي نظري داريد؟ (رباني شيرازي ـ مخالفم.)
آقاي كياوش نظري داريد؟ (كياوش ـ آقا از اين اصل بگذريد.)
آقاي دكتر قائمي نظري داريد؟ (دكتر قائمي ـ تذكراتي دارم.)
آقاي طاهري اصفهاني نظري داريد؟ (طاهري اصفهاني ـ مخالفم.)
آقاي حيدري نظري داريد؟ (حيدري ـ پيشنهاد دارم.)
آقاي يزدي نظري داريد؟ (يزدي ـ موافق مشروط.)
آقاي آيت نظري داريد؟ (آيت ـ پيشنهاد اصلاحي دارم.)
آقاي شيباني نظري داريد؟ (شيباني ـ يك موافق و يك مخالف صحبت كند.)
آقاي هاشمي نژاد تذكر شما چيست؟ هاشمي نژاد ـ آيا اين كيفيت كار در دنيا معمول است كه راديو تلويزيون زير نظر قوة قضائيه و مقننه و قوة مجريه اداره بشود؟ يا تلويزيون ملي است و دست مردم است و يا دست قوة مجريه است، قوة قضائيه و مقننه در زمينة تلويزيون چه نوع نظارتي ميتواند داشته باشد و اين سبك، كجاي دنيا وجود دارد؟ و بعد هم چون آقايان بحث نمايندة امام را كردند اگر به اينصورتي باشد كه الان دارد در مملكت ما عمل ميشود بيفايده است، نماينده امام با نهايت آگاهي و دقت نظر و خوب هم ميتواند مسائل را كاملا بررسي كند ولي بهترين قوه اجرائيه در آنجا ندارد و راديو و تلويزيون هم دارد راه خودش را ميرود و كار خودش را ميكند.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقا اينكه ميفرمائيد تا ظهر امروز اينطور بود ولي بعدازظهر امروز راديو و تلويزيون در اختيار شوراي انقلاب قرار گرفته و بايد هر كاري كه صلاح اسلام و انقلاب اسلامي است انجام بشود.
هاشمي نژاد ـ جواب سؤال بنده را بدهيد كه آيا اين سبكي كه عرض كردم در دنيا معمول است يا نه؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - خيلي چيزها ما اينجا داريم كه معمول نيست، آقاي خامنهاي تذكرتان را بفرمائيد.
خامنهاي ـ همانطور كه اشاره كردند در هيچ جاي دنيا زير نظر مشترك، آن معنائي را كه نظر شماست معني اداره و مديريت را نميرساند بنويسد «به وسيله شورائي مركب از...
» كه زير نظر مشترك نباشد.
زير نظر، در واقع نظارت است و تذكر من اين است كه راديو تلويزيون ملي است و جزء اموال عمومي است كه دست دولت و قوة مقننه است نظارت ميدهيم به مناسبت اين است كه آن ملي است و مردم هم در يك جبهه ديگر حق نظارت و دخالت دارند و اين دو تا كفايت ميكند در حفظ الامر، منتها چون شورا بايد تصميمگيري بكند و مديريتش قاطع باشد در واقع براي پيشگيري آن، تساوي آراء و مخالفت يك مقام سومي را بايد در نظر بگيريم و اينجا به نظر من بهتر از هر چيز نماينده رهبري است به جاي قضائيه.
البته آن صحبتي كه در اول كردم مقدمه بود كه در هيچ جاي دنيا اين كار را نكردهاند و من گمان نميكنم «قضائيه» را قبول كنند كه اين چنين چيزي باشد.
موسوي قهدريجاني ـ در تزكيههم همينطور بود.
دكتر ضيائي ـ ما مقيد نيستيم هر چه ديگران كردند ما هم بكنيم.
خامنهاي ـ اگر در تمام كشورها هم بود ما شبهه را قوي ميگيريم كه همه جا هست ولي در سيستم ما ولايت و رهبري است كه در جاي ديگر نيست و اين را در همه جا گذاشتيد اينجا هم بايد حق نظارت برايش بگذاريد.
كما اينكه بعضي از برادران هم اشاره كردند بنابراين «قضائيه» را برداريد و «رهبري» را بگذاريد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي منتظري بفرمائيد.
رئيس (منتظري) - ما ميدانيم كه راديو و تلويزيون چه نقش اساسي دارد در ساختن اجتماع و افكار اجتماع را هميشه هدايت ميكند.
آنوقت رهبري و حوزه علميه كه بايستي جهات ديني مردم و جهات اسلام مردم و اخلاِ مردم و معنويات مردم را هميشه تأمين بكند آيا نگذاريم در راديو و تلويزيون؟ و راديو تلويزيون را بگذاريم در اختيار قوة مقننه و مجريه؟ در صورتيكه ما الان ميبينيم تا حالا كه تنها در اختيار مقام رهبري بود معذالك آنطوري كه ميبايستي مطابق موازين اسلامي باشد نشده بود حالا وامصيبتا آنوقتي كه اصلا «رهبري» و «مراجع» را نگذاريم در راديو و تلويزيون، در ثاني شما نوشتهايد «تبليغات طبق موازين اسلامي» اصلا تبليغات مال مقام رهبري و حوزه علميه است، بنابراين قطعاً بايستي كه در راديو تلويزيون مقام رهبري دخالت داشته باشد و حالا نظارتش به چه نحوي باشد آنرا هم ما صبح نوشتيم با نظارت چهار نفر نماينده، و اگر بخواهيد قوة «قضائيه» را حذفش بكنيد من مخالف نيستم ولي قطعاً بايستي از طرف رهبري يك نماينده باشد براي اينكه در آينده اميدوار هستيم كه خود حوزه علميه قم راديو تلويزيون داشته باشد و وسيله تبليغات داشته باشد اينطور كه شما نوشتهايد اصلا ممكن است كه به حوزه علميه قم و مقام رهبري نه راديو و تلويزيون در اختيارشان بگذارند و نه بگذارند كه خودشان تأسيس بكنند.
رباني املشي ـ جناب آقاي بهشتي تمام شقوقي را كه در اينجا متصور بود صبح رأيگيري شد تنها قسمتي كه رأي بيشتر آورد و امكان طرحش در اين جلسه بود همين است كه اينجا نوشته شده است.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - يك شق جديدي كه نميدانم صبح پيشنهاد شده يا نه آمده است كه گمان ميكنم آقاي دكتر اوشانا دادهاند بخصوص آن نكتهاي كه ايشان تذكر دادهاند نكته جالبي است و آن اين است كه اصلا شورا پنج نفري باشد، نماينده رهبر، نماينده كاركنان راديو و تلويزيون و سه نماينده از سه قوة قضائيه و مقننه و مجريه.
(نمايندگان ـ اين صبح مطرح شد و رأي نياورد.)
يك سؤال هم من ميكنم، قوة قضائيه را آقايان در اين بحثي كه فرموديد و مكرر رويش تكيه كرديد به عنوان يك قوه مركب از زبدهترين افراد صاحب صلاحيت علمي و تقوائي است كه از آن ياد كردهايد و رويش حساب كردهايد به طوريكه واقع مسأله اين است كه نماينده قوة قضائيه كه معمولا نماينده دادستان و رئيس ديوانعالي كشور يا رئيس شورايعالي قضائي است اين ميشود نمايندة رهبر...
رئيس (منتظري) - اين مسأله صبح گفته شده و رأي نياورد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - پس آقاي مكارم به عنوان موافق صحبت بفرمائيد.
مكارم شيرازي ـ مسأله تلويزيون سه بعد دارد، يك بعدش اينست كه مربوط به ملت است و بايد نمايندگان ملت از مجلس شورا نظارت داشته باشند، دوم اين است كه از نظر رهبري و از نظر حسن جريان امور و آنچه در اختيار قوة قضائيه است و وسائل اسلامي و شرعي، شورايعالي قضاوت كه پنج نفر مجتهد در آن است از اين نظر هم نماينده رهبر است و هم جنبه اسلامي دارد و من نميدانم كه اين پنج نفر مجتهد قبل از آنكه بيايند به شورايعالي اشخاص حسابي بودند، حالا آمدند دولتي شدند هيچ كس قبولشان ندارد نه نماينده رهبرشان ميدانند و نه نماينده مذهبشان ميدانند خوب، اين از رسوبات سابق است كه هر كسي ميآمد در دستگاه دولت از اعتبار ميافتاد، خوب دادستانش نماينده امام است و رئيس ديوانعالي كشور نماينده امام است و سه نفر ديگر هم مجتهد هستند كه آمدهاند داخل اين دستگاه، آيا معنايش اين است كه اينها محترم نيستند، آقاي منتظري ميفرمايند رهبر نبايد در اينجا از نظر شرعي...
پس آنها چكاره هستند اين پنج نفري كه آنجا نشستهاند چكاره هستند؟ يك بعدش هم اگر دولت هيچگونه دخالت نداشته باشد نصف كارهاي مملكت و يا به قول بعضي از دوستان 80 درصد كارهايش را به وسيله اين دستگاه انجام ميدهد اگر آنهم نظارت نكند نميشود اين سه تا بعد دارد كه در اينجا به نحو احسن تأمين شده، و اما اينكه آقايان ميفرمايند يك نماينده از راديو و تلويزيون بايد باشد، عرض ميكنم كه راديو تلويزيون جنبه فني مسأله را بايد اداره بكند نه اينكه حق دارد دخالت بدهد نظر خودش را در برنامهها، بلكه آنهم سازماني است مثل ساير سازمانها، اگر ساير سازمانها دخالت مستقيم دارند آنهم دخالت مستقيم داشته باشد، پس اين عادلانهترين نقشي است كه در اينجا تعيين شده است.
(طاهري اصفهاني ـ من دو دقيقه وقت ميخواهم.)
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - البته با نوبت، خوب دوستان ميخواهند بحث را ادامه بدهند يا رأي بگيريم (نمايندگان ـ رأي بگيريد.)
موافق و مخالف هم صحبت كردهاند پس رأي ميگيريم، با اجازه دوستان پيشنهاد ميشود كه اصل را براي رأيگيري بخوانم.
صدوقي ـ به آقاي طاهري مجال بدهيد دو دقيقه صحبت بكنند.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اجازه بفرمائيد بنده عدالت را رعايت بكنم قبل از آقاي طاهري اصفهاني 9 نفر نوبت گرفتهاند، آقاي اشراقي فرمايشي داريد؟ اشراقي ـ منظور از آزادي انتشارات و تبليغات چيست؟ ولو دستگاه در دست مردم است و هر آن چيزي كه صلاحيت دارد آنجا بايد از همه بپذيرد و منتقل كند مثلا اعلام فاتحه و يا اعلامهاي ديگر، البته طبق موازين اسلامي، تاكنون ديدهايم كه در دستگاه گذشته خودش خواسته است و تاكنون هم هر چه خواسته خودش خواسته است، بعد از اين ان شاء اللّه اين موازين همه جا را ميگيرد يا نه؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - قوانين بيشتر تابع عدل و فضيلت در درايت كساني است كه در شئون مختلف مسؤوليت اجرايش را به عهده ميگيرند كه مسؤول اصل، خود ملت هشيار و بيدار ماست ان شاء اللّه با ايفاي اين مسؤوليت از جانب مسؤول اصلي ميتوانيم ما به اين نتايج برسيم، آقاي پرورش شما نوبتتان را به آقاي طاهري اصفهاني ميدهيد؟ پرورش ـ بله، ما خانواده كرم هستيم (خنده نمايندگان).
طاهري اصفهاني ـ «يا ايها الذين امنوالا تبطلوا صدقاتكم بالمن و الاذي كالذي ينفق ماله رئاه الناس و لا...
» آقاي طاهري بفرمائيد.
طاهري اصفهاني ـ همانطور كه همه آقايان و ملت عزيز ايران هم ميدانند و جناب آقاي منتظري هم اشاره فرمودند، راديو تلويزيون در كشور براي ايفاي رسالتهاي ملت عزيز بالاترين مقام است، با يك كلمه تحريف و با يك كلمه زير و رو ميتواند مطلب را عوض بكند، در اين اصل آقايان سه قوه را دخالت دادند، قوة مقننه را براي اينكه ملي است و مال مردم است آوردند، و قوة مجريه را مسلماً راديو تلويزيون كارهاي اجرائي دارد كه اگر قوة مجريه نباشد لنگ هستيم و به خاطر اين مسأله آوردند، آمدند قوة قضائيه را هم دخالت دادند به اين عنوان كه قوة قضائيه چون نظارت بر حسن جريان امور دارد در راديو تلويزيون هم بيايد و همان نقش حسن جريان امورش را ايفا بكند و ميفرمايند چون متصل به رهبر است يعني شورايعالي قضائي مستقيماً از طرف رهبر تعيين ميشود آنها وقتي آمدند اينجا يا نماينده فرستادند اين مستغني ميكند ما را از اينكه از طرف رهبر كسي باشد و نتيجه هم حاصل است، من عرض ميكنم كه ما در همين 7 و 8 ماه امتحان كرديم، افرادي كه مستقيماً از طرف امام براي سمتهائي مبعوث شده بودند و افرادي كه از طرف دولت موقت ميرفتند در تحويلگيري مردم تفاوت داشته، تفاوت روشن، روي اصل ارادتي كه مردم به رهبرشان داشتند و در آينده ان شاء اللّه به رهبران همچون امام خواهند داشت، لذا اگر هم از شورايعالي قضائي لازم است به عللي يك نماينده مستقيم هم در مركز و شهرها از طرف رهبر در راديو تلويزيون باشد كما اينكه نماينده است براي دادگاه و نماينده است براي ساير كارها، نماينده مستقيم امام هم باشد براي راديو و تلويزيون آيا راديو و تلويزيون اهميتش از نماز جمعه كمتر است امروز براي بازسازي كشور؟ (صدوقي ـ ضرري هم كه ندارد.)
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - دوستان عزيز توجه بفرمائيد من عرضم اين است كه آقايان در اين قانون اساسي تا حالا رابطه سازمان مملكت را با رهبري طوري تنظيم كردهايد كه رهبري اقداماتش را از مجاري پيش بيني شده دنبال ميكند و به ثمر ميرساند اگر واقعاً بخواهيم به ثمر برسد اين طرحي كه در قانون اساسي براي اداره مملكت داريم صحيح اين است كه رهبر در هيچ جاي ديگر مستقيماً وارد دخالت نشود، البته آنچه شما ميفرمائيد و آنچه من عرض ميكنم هر دو يك مطلب است ولي ميخواهيم اينرا بگوئيم كه اگر ما تمام نيرويمان را به كار بيندازيم كه بتواند همان چيزي كه پيش بيني كردهايم درست اجرا بشود، از اين بي نياز هستيم و اگر هم آن چيزي كه پيش بيني كرديم درست اجرا نشود ماده نقضش وضعي است كه ميبينيد آقايان ميدانيد كه يكي از برادران عزيزمان را به عنوان نماينده آنجا فرستادند و عملا ايشان خودشان مراجعه كردند كه مرا چرا آنجا فرستادهاند براي اينكه من كاري نميتوانم انجام بدهم، به هر حال بنده ميخواهم عرض بكنم كه با ملتمان و با كساني كه در شئون مختلف كشور مسؤوليت بر عهده دارند با كاركنان راديو تلويزيون ما بايد با اينها به يك تفاهم خلاِ و سازنده برسيم در خط انقلاب، علاج آن است و الا مطمئن باشيد اين چيزي را بر حسب همين تجربه كه ميفرمائيد تجربه در اين چند ماه نشان داده است، اين در جاهاي ديگر كم و بيش نشان داده است، ولي در راديو تلويزيون خودش را نشان نداد، در همين جا كه مورد بحث است خودش را نشان نداد.
صدوقي ـ پس به اين طريق كسي حريفشان نميشود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - خير اينطور نيست، بنده معتقدم كه بايد در دستگاه راديو تلويزيون با همه برادران و خواهراني كه آنجا زحمت ميكشند نشست، گفتگو كرد و به توافق و تفاهم رسيد، اول بايد خطشان را مشخص كرد و بايد گفت اين خط، خط صدا و سيماست، كساني كه اين خط را از صميم قلب قبول دارند همكاري كنند و كساني هم كه از صميم قلب قبول ندارند خوب نميتوانند همكاري بكنند، و بايد در همه مؤسسات همين كار را كرد، پس جناب آقاي صدوقي مسأله حريف و غير حريف مطرح نيست كسي كه به زور در هيچ جاي مملكت نميتواند كاري بكند.
رئيس (منتظري) - پس يك جاي پائي براي رهبر بگذاريد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي هر سه قوه كه اينجا گذاشته شده جاي پاي رهبر است.
موسوي تبريزي ـ همانطور كه فرموديد نمايندة مستقيم امام را وقتي كاري كردند كه نتوانست كاري بكند واي به حال نمايندة غير مستقيم.
رباني شيرازي ـ شما قواي سه گانه را كه آورديد حوزه علميه يكي از وظايفش تبليغات است بايد نماينده تبليغات ديني در آنجا باشد اصلا تبليغات دست حوزه علميه است، به مقتضاي شغلش بايد در آنجا باشد.
مسأله ديگر اينكه صبح راجع به مسأله امر به معروف و نهي از منكر صحبت شد آن هم به مقتضاي شغلش يك نماينده هم بايد از آن باشد اگر آن سازمان را داشته باشيم كفايت از حوزه علميه را هم ميكند.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - دوستاني كه موافق هستند نماينده رهبري اضافه شود در اين شورا، لطفاً دستشان را بلند كنند (فقط بيست و هشت نفر از پنجاه و نه نفر حاضر در جلسه دست بلند كردند.)
موافقت نشد توجه بفرمائيد اين اصل پيداست كه آن نماينده امام بيست و هشت نفر بيشتر طرفدار ندارد حالا دوستان ميبينيد كه آن رأي نميآورد، اگر اين اصل را آقايان به خاطر اين مسأله رأي ندهند بسيار خوب ما به رأي ميگذاريم با 30 يا 32 رأي رد ميشود و ميماند همينطور مطلق، پس بنابراين بنده اصل را براي رأي ميخوانم و آقايان هم تكليف شرعيشان را بدانند.
(همهمه نمايندگان) رباني شيرازي ـ برگردد به كميسيون.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - ما اينقدر وقت نداريم كه برگردد به كميسيون، حالا موافقين با اينكه نمايندگان اين سه قوه به اضافه نماينده و رهبري و نماينده كاركنان يعني شوراي پنج نفري، دست بلند كنند.
(سي و يك نفر دست بلند كردند) موافقت نشد، بنده اصل را براي رأيگيري ميخوانم.
خزعلي ـ آقاي بهشتي وقتمان كم است يك مقدار اصلاحات بكنيد بعد رأي بگيريد تا نماند براي بعد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اصلاح ديگري ندارد جز اينكه آقايان يك عده شان اصرار دارند روي اينكه نماينده رهبري باشد و عدهاي ميگويند نماينده رهبري نباشد.
طاهري اصفهاني ـ من هم كه اصرار دارم به همين اصل رأي سفيد ميدهم.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - خانم گرجي بفرمائيد.
خانم گرجي ـ زير نظر قواي مشترك آيا از طريق شورا بايد اجرا بشود؟ اگر شوراي سه گروه سه نماينده است پس چرا در شهر خودش راديو تلويزيون نبايد داشته باشند؟ اگر شورا باشد اشكال فني پيدا ميكند اينها سخنهايشان را ميگويند و آنها هم به خاطر اشكالات فني اجرا نميكنند.
يزدي ـ مسأله روشن است كه بحث در مديريت راديو و تلويزيون است، راديو تلويزيون معموليترين مؤسسه است كه متعلق به همه گروهها است و بلاشك دخالت دولت هم در آن لازم است بنابراين سه نماينده بايد باشد اگر آقايان قانع هستند كه نماينده امام باشد چه بهتر آنوقت اضافه بكنيد و اگر آنهائيكه ميگويند نه، فكر ميكنم آنها هم به اين رأي بدهند.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اجازه بفرمائيد موافقين به اينكه بنويسيم «نمايندگان رهبري و مجريه و مقننه» دست بلند كنند (عده كمي دست بلند كردند) موافقت نشد.
رباني املشي ـ در شورايعالي قضائيه وزير دادگستري را هم شامل ميشود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - نه آقا آنكه گفتيم در رأس قوة قضائيه وزير نيست گفتيم در رأس قوة قضائيه شوراي عالي قضائي است، اگر ميخواهيد مينويسيم ولي عبارت را خراب ميكند.
(مكارم ـ توي پرانتز بگذاريد.)
اجازه بفرمائيد بنده اصل 162 را براي رأيگيري ميخوانم: اصل 162 (اصل يكصد و هفتاد و پنجم) ـ در رسانههاي گروهي راديو و تلويزيون آزادي انتشارات و تبليغات طبق موازين اسلامي بايد تأمين شود، اين رسانهها زير نظر مشترك قواي سه گانه قضائيه (شورايعالي قضائي) و مقننه و مجريه اداره خواهد شد، ترتيب آنرا قانون معين ميكند.
لطفاً گلدانها را براي رأيگيري ببريد.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه آن به قرار ذيل اعلام گرديد.)
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - نتيجه رأي را اعلام ميكنم، عده حاضر در جلسه هنگام اخذ رأي پنجاه و نه نفر، شماره كل آراء پنجاه و نه رأي، موافق پنجاه و شش نفر، مخالف سه نفر، ممتنع هيچ، تصويب شد، تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).
يك يادآوري تا آنجا كه در خاطره ماست امروز روز ميمون و مباركي است براي اينكه دستور جلسه همهاش تصويب شد.
پرورش ـ روز ولادت حضرت هادي است.

8ـ پايان جلسه نايب رئيس (دكتر بهشتي) - با اجازه دوستان جلسه را ختم ميكنيم.
(جلسه ساعت هفده و سي و هشت دقيقه پايان يافت) نايب رئيس مجلس بررسي نهائي قانون اساسي ـ دكتر سيد محمد حسيني بهشتي
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا